ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روحانی در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت:
قیمت فعلی ارز با واقعیت اقتصاد سازگار نیست و رو به کاهش خواهد بود
گروه اقتصادی/ در جلسه روز یکشنبه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، گزارشی از برنامههای اجرا شده و در دست اقدام دولت برای ایجاد ثبات در بازار ارز از سوی دستگاههای ذیربط ارائه شد.
رئیسجمهوری پساز ارائه این گزارش با بیان اینکه دغدغه دولت کاهش و رفع فشارهای معیشتی در زندگی مردم است، گفت: در سه سال گذشته دولت با مقابله، مبارزه و خنثیسازی تحریمها در جنگ اقتصادی که با هدف ایجاد قحطی و ناامنی اقتصادی بوده است، توانسته با تأمین کالاهای ضروری این هدف شوم دشمن را خنثی کند، اگرچه به علت تحمیل هزینه اضافی بر روابط بانکی و تجاری از سوی تحریم کنندگان، دچار نوسانات ناخواسته قیمتها شدیم که عوارض آن باعث فشار بر معیشت مردم شد.
حسن روحانی با تأکید بر فضای جدید بهوجود آمده، افزود: در این مرحله نباید اجازه دهیم سختیها و فشارها بر زندگی مردم و معیشت آنان تداوم یابد، از این نظر باید برای ثبات قیمت کالاها بهعنوان سیاستی عاجل و اصلی دولت، قیمتها به تعادل برسد. رئیسجمهوری در ادامه با اشاره به اینکه دولت همواره در پی آن بوده که بتواند ارز را به قیمت واقعی آن نزدیک کند و قیمت فعلی را به هیچ وجه به نفع اقتصاد کشور ندانسته، تصریح کرد: اخلال تحریمها در مراودات بانکی و ارزی کشور و سودجویی کاسبان تحریم، عوارض جنگ اقتصادی را تشدید کرد که بحمدالله این فضا در حال کم رنگ شدن است.
روحانی خاطرنشان کرد: دولت تلاش دارد با ایجاد اجماع و هماهنگی با همه دستگاهها و بخشهای مختلف کشور و کاستن عوارض غیر اقتصادی مؤثر بر فضای اقتصادی کشور و بازار سرمایه و تلاش برای آزادسازی منابع ارزی بلوکه شده، بتواند سریعتر قیمت ارز را به قیمت واقعی آن نزدیک کند.
رئیسجمهوری همچنین با اشاره به شرایط جدید ایجاد شده در روند مذاکرات با کشورهایی که منابع ارزی ایران را با فشار امریکا مسدود کرده بودند، ابراز امیدواری کرد شاهد روند کاهشی نرخ ارز باشیم.
ضرورت توسعه صادرات غیرنفتی در راستای اجرای سیاست اقتصاد بدون نفت
در این جلسه قائم مقام وزیر صنعت، معدن و تجارت گزارشی از عملکرد صادرات و واردات کشور در یازده ماهه سال 99 ارائه کرد که براساس این گزارش آثار منفی کرونا بر صادرات کشور در ماههای اخیر رو به کاهش گذاشته است.
رئیسجمهوری با اشاره به بررسی برنامه توسعه صادرات غیرنفتی با توجه به شرایط جدید روابط بینالمللی در جلسه دیروز ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، با تأکید بر توسعه صادرات غیر نفتی برای تحقق حق حضور ایران در اقتصاد جهانی، اظهار داشت: توسعه صادرات غیر نفتی بهعنوان یکی از ابزارهای توانمند اقتصاد مقاومتی برای مقابله با تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی امریکا بسیار حائز اهمیت است.
روحانی بهبود کیفیت کالاهای تولیدی و همچنین پایبندی به تعهدات از سوی تولیدکنندگان را در افزایش صادرات غیرنفتی ایران بسیار حائز اهمیت دانست و تصریح کرد: شرایط جدید ایجاب میکند تا سرعت بیشتر در تحقق اهداف دولت در توسعه صادرات غیر نفتی را در دستور کار قرار دهیم.
در ادامه این جلسه گزارشی از اقدامات وزارت صنعت، معدن و تجارت در تنظیم بازار و تأمین کالاهای شب عید ارائه و تأکید شد، ذخیرهسازی لازم برای تأمین میوه و مواد پروتئینی صورت گرفته است و عرضه ویژه این کالاها بزودی آغاز خواهد شد.
رئیسجمهوری در این زمینه با تأکید بر اهمیت تعادل بازار و قیمت کالاها، وزارت صمت را مکلف کرد از همه ابزارهای لازم برای دسترسی مردم به این کالاها به قیمت منصفانه استفاده کند.
اطلاعیه دفتر رئیسجمهوری درباره اظهارات واعظی
در همین حال روابط عمومی دفتر ریاست جمهوری در اطلاعیهای انتشار نقل قول از رئیسدفتر رئیسجمهوری مبنی بر نقش دولت در ایجاد نوسانات ارزی را بیپایه و اساس خواند و تکذیب کرد. بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، روابط عمومی دفتر ریاست جمهوری بار دیگر انتشار نقل قول بیپایه و اساس از رئیس دفتر رئیسجمهوری مبنی بر نقش دولت در ایجاد نوسانات ارزی را بشدت تکذیب کرد و اصرار مخالفین دولت بر تکرار این دروغ و حتی تحلیل پیرامون آن را تداوم حمله به دولت و تحت تأثیر قرار دادن آرامش نسبی بازار دانست. اطلاعیه روابط عمومی دفتر ریاست جمهوری خاطرنشان میکند: با وجود نظر صریح ایشان در مصاحبهها و سخنرانیها در این خصوص و تکذیب سریع این نقل قول بیاساس، همچنان عدهای از رسانههای داخلی و خارجی که از آنان بارها در کلام رئیسجمهوری با عنوان تبرئهکنندگان ترامپ و تحریمکنندگان ملت ایران خوانده شدهاند، میکوشند در تداوم سیاستهای پیشین خود و بهرغم شکست مفتضحانه ترامپ، نقش تروریسم اقتصادی او را پنهان و دولت را در پیشگاه مردم مقصر تلقی کنند.
در این اطلاعیه تصریح شده است: از رسانههای مخالف نظام در خارج از کشور با توجه به رویه سیاسی آنها توقعی نیست اما مردم از کسانی که ادعای تلاش برای دفاع از حقوق ملت ایران دارند و استکبار ستیزی را سرلوحه شعارهایشان قرار دادهاند، انتظار ندارد که بهدلیل انتخابات 1400 و سرپوش گذاشتن بر خطاهای فاحش همفکرانشان دولت را اینگونه متهم به اخلال در اقتصاد کرده و تحریم و فشار حداکثری امریکا را تطهیر کنند.
روابط عمومی دفتر ریاست جمهوری با بیان اینکه «بیتردید عملکرد عدهای قلیل از این رسانههای جناحی برای آگاهان سیاسی کاملاً قابل درک است که با توجه به عدم موفقیت در فضای سیاسی کشور، تلاش کنند با پروژه سازی، عملکرد ضعیف کنشهای خود را توجیه کنند»، افزوده است: باز هم تأکید میشود این نقل قول از رئیسدفتر رئیسجهوری با توجه به تبیین دیدگاههای چند باره ایشان درباره اقتصاد و سیاستهای اقتصادی کاملاً کذب بوده و پافشاری بر تبلیغ یک موضوع نادرست و نادیده گرفتن تکذیبیهها خلاف اخلاق و مضر برای اقتصاد کشور است.
سمت و سوی ارز
در سالهای اخیر بواسطه شرایط اقتصادی و سیاسی، بازار ارز نوسانات زیادی را تجربه کرده است. پس از ثبات نسبی چند ماهه در کانال 3 هزارتومان در اوایل دولت یازدهم، این نرخ با تغییراتی همراه شد. بهطوری که از اواخر سال 1396 و نیمه سال 1397، رشد شدیدی را تجربه کرد و به کانال 19 هزارتومان رسید. اما باز قیمتها در این بازار رو بهکاهش گذاشت. این در حالی است که یک بار دیگر در سالجاری و البته این بار شدیدتر، قیمتها نوسانی شد تا جایی که دلار توانست کانالهای بالای 30 هزارتومان را هم لمس کند.
با این حال در واپسین روزهای بهمن ماه و پس از طی یک دوره نزولی، قیمت دلار به کانال 21 هزارتومان رسید، اتفاقی که بهصورت عمده بهدلیل خوشبینی بازار به لغو تحریمها رخ داد. بدین ترتیب در مدت نه چندان طولانی نرخ ارز در بازار عقب نشینی کرد. در همین دوره، بسیاری از پیشبینیها از ورود دلار به کانالهای قیمتی زیر 20 هزار تومان حکایت میکرد. دراین مقطع زمانی، بازار ارز سراسر فروشنده شده بود و خریدار کمی وجود داشت.
اما با اعلام موضع سیاسی دولت امریکا، خوشبینی شکل گرفته در بازار هم تحت تأثیر قرار گرفت و بدین ترتیب قیمت ارز رو به افزایش گذاشت. برهمین اساس نرخ دلار دوباره به کانال 25 هزار تومان بازگشت. این در شرایطی است که تحولات روزهای اخیر بخصوص درباره آزادسازی داراییهای بلوکه شده ایران در سایر کشورها، نویددهنده موج جدیدی از کاهش نرخ ارز است. گرچه هم اکنون بازار منتظر آثار عینی آزادسازی دلارهای بلوکه شده ایران است، اما سمت و سوی نرخها در بازار نشان میدهد که دیگر قیمتها میل به صعود ندارد و برعکس رو به نزول گذاشته است. برهمین اساس در روز گذشته و تا زمان تنظیم این گزارش، دلار امریکا با افت 448 تومانی معادل 1.8 درصد به 24 هزار و 791 تومان عقب نشینی کرد. در این روز نرخ یورو اما با افت بیشتری همراه شد بهطوری که این ارز با افت 703 تومانی (معادل 2.3 درصد) به 29 هزار و 736 تومان رسید. همچنین پوند انگلیس در این روز به 35 هزار و 425 تومان رسید که 439 تومان معادل 1.2 درصد کمتر از روز کاری قبل بود. درهم امارات نیز با کاهش 86 تومانی برابر با 1.2 درصد به 6 هزار و 954 تومان رسید.
به اعتقاد کارشناسان با توجه به مثبت شدن فضای بینالمللی و همچنین توافق ایران با سه کشور کرهجنوبی، ژاپن و عراق برای آزادسازی بخشی از داراییهای بلوکه شده ایران، در روزهای آینده روند نزولی نرخ ارز ادامه خواهد داشت.
رئیسجمهوری پساز ارائه این گزارش با بیان اینکه دغدغه دولت کاهش و رفع فشارهای معیشتی در زندگی مردم است، گفت: در سه سال گذشته دولت با مقابله، مبارزه و خنثیسازی تحریمها در جنگ اقتصادی که با هدف ایجاد قحطی و ناامنی اقتصادی بوده است، توانسته با تأمین کالاهای ضروری این هدف شوم دشمن را خنثی کند، اگرچه به علت تحمیل هزینه اضافی بر روابط بانکی و تجاری از سوی تحریم کنندگان، دچار نوسانات ناخواسته قیمتها شدیم که عوارض آن باعث فشار بر معیشت مردم شد.
حسن روحانی با تأکید بر فضای جدید بهوجود آمده، افزود: در این مرحله نباید اجازه دهیم سختیها و فشارها بر زندگی مردم و معیشت آنان تداوم یابد، از این نظر باید برای ثبات قیمت کالاها بهعنوان سیاستی عاجل و اصلی دولت، قیمتها به تعادل برسد. رئیسجمهوری در ادامه با اشاره به اینکه دولت همواره در پی آن بوده که بتواند ارز را به قیمت واقعی آن نزدیک کند و قیمت فعلی را به هیچ وجه به نفع اقتصاد کشور ندانسته، تصریح کرد: اخلال تحریمها در مراودات بانکی و ارزی کشور و سودجویی کاسبان تحریم، عوارض جنگ اقتصادی را تشدید کرد که بحمدالله این فضا در حال کم رنگ شدن است.
روحانی خاطرنشان کرد: دولت تلاش دارد با ایجاد اجماع و هماهنگی با همه دستگاهها و بخشهای مختلف کشور و کاستن عوارض غیر اقتصادی مؤثر بر فضای اقتصادی کشور و بازار سرمایه و تلاش برای آزادسازی منابع ارزی بلوکه شده، بتواند سریعتر قیمت ارز را به قیمت واقعی آن نزدیک کند.
رئیسجمهوری همچنین با اشاره به شرایط جدید ایجاد شده در روند مذاکرات با کشورهایی که منابع ارزی ایران را با فشار امریکا مسدود کرده بودند، ابراز امیدواری کرد شاهد روند کاهشی نرخ ارز باشیم.
ضرورت توسعه صادرات غیرنفتی در راستای اجرای سیاست اقتصاد بدون نفت
در این جلسه قائم مقام وزیر صنعت، معدن و تجارت گزارشی از عملکرد صادرات و واردات کشور در یازده ماهه سال 99 ارائه کرد که براساس این گزارش آثار منفی کرونا بر صادرات کشور در ماههای اخیر رو به کاهش گذاشته است.
رئیسجمهوری با اشاره به بررسی برنامه توسعه صادرات غیرنفتی با توجه به شرایط جدید روابط بینالمللی در جلسه دیروز ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، با تأکید بر توسعه صادرات غیر نفتی برای تحقق حق حضور ایران در اقتصاد جهانی، اظهار داشت: توسعه صادرات غیر نفتی بهعنوان یکی از ابزارهای توانمند اقتصاد مقاومتی برای مقابله با تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی امریکا بسیار حائز اهمیت است.
روحانی بهبود کیفیت کالاهای تولیدی و همچنین پایبندی به تعهدات از سوی تولیدکنندگان را در افزایش صادرات غیرنفتی ایران بسیار حائز اهمیت دانست و تصریح کرد: شرایط جدید ایجاب میکند تا سرعت بیشتر در تحقق اهداف دولت در توسعه صادرات غیر نفتی را در دستور کار قرار دهیم.
در ادامه این جلسه گزارشی از اقدامات وزارت صنعت، معدن و تجارت در تنظیم بازار و تأمین کالاهای شب عید ارائه و تأکید شد، ذخیرهسازی لازم برای تأمین میوه و مواد پروتئینی صورت گرفته است و عرضه ویژه این کالاها بزودی آغاز خواهد شد.
رئیسجمهوری در این زمینه با تأکید بر اهمیت تعادل بازار و قیمت کالاها، وزارت صمت را مکلف کرد از همه ابزارهای لازم برای دسترسی مردم به این کالاها به قیمت منصفانه استفاده کند.
اطلاعیه دفتر رئیسجمهوری درباره اظهارات واعظی
در همین حال روابط عمومی دفتر ریاست جمهوری در اطلاعیهای انتشار نقل قول از رئیسدفتر رئیسجمهوری مبنی بر نقش دولت در ایجاد نوسانات ارزی را بیپایه و اساس خواند و تکذیب کرد. بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، روابط عمومی دفتر ریاست جمهوری بار دیگر انتشار نقل قول بیپایه و اساس از رئیس دفتر رئیسجمهوری مبنی بر نقش دولت در ایجاد نوسانات ارزی را بشدت تکذیب کرد و اصرار مخالفین دولت بر تکرار این دروغ و حتی تحلیل پیرامون آن را تداوم حمله به دولت و تحت تأثیر قرار دادن آرامش نسبی بازار دانست. اطلاعیه روابط عمومی دفتر ریاست جمهوری خاطرنشان میکند: با وجود نظر صریح ایشان در مصاحبهها و سخنرانیها در این خصوص و تکذیب سریع این نقل قول بیاساس، همچنان عدهای از رسانههای داخلی و خارجی که از آنان بارها در کلام رئیسجمهوری با عنوان تبرئهکنندگان ترامپ و تحریمکنندگان ملت ایران خوانده شدهاند، میکوشند در تداوم سیاستهای پیشین خود و بهرغم شکست مفتضحانه ترامپ، نقش تروریسم اقتصادی او را پنهان و دولت را در پیشگاه مردم مقصر تلقی کنند.
در این اطلاعیه تصریح شده است: از رسانههای مخالف نظام در خارج از کشور با توجه به رویه سیاسی آنها توقعی نیست اما مردم از کسانی که ادعای تلاش برای دفاع از حقوق ملت ایران دارند و استکبار ستیزی را سرلوحه شعارهایشان قرار دادهاند، انتظار ندارد که بهدلیل انتخابات 1400 و سرپوش گذاشتن بر خطاهای فاحش همفکرانشان دولت را اینگونه متهم به اخلال در اقتصاد کرده و تحریم و فشار حداکثری امریکا را تطهیر کنند.
روابط عمومی دفتر ریاست جمهوری با بیان اینکه «بیتردید عملکرد عدهای قلیل از این رسانههای جناحی برای آگاهان سیاسی کاملاً قابل درک است که با توجه به عدم موفقیت در فضای سیاسی کشور، تلاش کنند با پروژه سازی، عملکرد ضعیف کنشهای خود را توجیه کنند»، افزوده است: باز هم تأکید میشود این نقل قول از رئیسدفتر رئیسجهوری با توجه به تبیین دیدگاههای چند باره ایشان درباره اقتصاد و سیاستهای اقتصادی کاملاً کذب بوده و پافشاری بر تبلیغ یک موضوع نادرست و نادیده گرفتن تکذیبیهها خلاف اخلاق و مضر برای اقتصاد کشور است.
سمت و سوی ارز
در سالهای اخیر بواسطه شرایط اقتصادی و سیاسی، بازار ارز نوسانات زیادی را تجربه کرده است. پس از ثبات نسبی چند ماهه در کانال 3 هزارتومان در اوایل دولت یازدهم، این نرخ با تغییراتی همراه شد. بهطوری که از اواخر سال 1396 و نیمه سال 1397، رشد شدیدی را تجربه کرد و به کانال 19 هزارتومان رسید. اما باز قیمتها در این بازار رو بهکاهش گذاشت. این در حالی است که یک بار دیگر در سالجاری و البته این بار شدیدتر، قیمتها نوسانی شد تا جایی که دلار توانست کانالهای بالای 30 هزارتومان را هم لمس کند.
با این حال در واپسین روزهای بهمن ماه و پس از طی یک دوره نزولی، قیمت دلار به کانال 21 هزارتومان رسید، اتفاقی که بهصورت عمده بهدلیل خوشبینی بازار به لغو تحریمها رخ داد. بدین ترتیب در مدت نه چندان طولانی نرخ ارز در بازار عقب نشینی کرد. در همین دوره، بسیاری از پیشبینیها از ورود دلار به کانالهای قیمتی زیر 20 هزار تومان حکایت میکرد. دراین مقطع زمانی، بازار ارز سراسر فروشنده شده بود و خریدار کمی وجود داشت.
اما با اعلام موضع سیاسی دولت امریکا، خوشبینی شکل گرفته در بازار هم تحت تأثیر قرار گرفت و بدین ترتیب قیمت ارز رو به افزایش گذاشت. برهمین اساس نرخ دلار دوباره به کانال 25 هزار تومان بازگشت. این در شرایطی است که تحولات روزهای اخیر بخصوص درباره آزادسازی داراییهای بلوکه شده ایران در سایر کشورها، نویددهنده موج جدیدی از کاهش نرخ ارز است. گرچه هم اکنون بازار منتظر آثار عینی آزادسازی دلارهای بلوکه شده ایران است، اما سمت و سوی نرخها در بازار نشان میدهد که دیگر قیمتها میل به صعود ندارد و برعکس رو به نزول گذاشته است. برهمین اساس در روز گذشته و تا زمان تنظیم این گزارش، دلار امریکا با افت 448 تومانی معادل 1.8 درصد به 24 هزار و 791 تومان عقب نشینی کرد. در این روز نرخ یورو اما با افت بیشتری همراه شد بهطوری که این ارز با افت 703 تومانی (معادل 2.3 درصد) به 29 هزار و 736 تومان رسید. همچنین پوند انگلیس در این روز به 35 هزار و 425 تومان رسید که 439 تومان معادل 1.2 درصد کمتر از روز کاری قبل بود. درهم امارات نیز با کاهش 86 تومانی برابر با 1.2 درصد به 6 هزار و 954 تومان رسید.
به اعتقاد کارشناسان با توجه به مثبت شدن فضای بینالمللی و همچنین توافق ایران با سه کشور کرهجنوبی، ژاپن و عراق برای آزادسازی بخشی از داراییهای بلوکه شده ایران، در روزهای آینده روند نزولی نرخ ارز ادامه خواهد داشت.
رئیس سازمان انرژی اتمی اعلام کرد
هشدار مکتوب ایران به آژانس
گروه سیاسی/ ایران اجرای موفقیتآمیز تفاهم موقت با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به روند لغو تحریمها از سوی دولت امریکا مربوط میداند. این پیامی است که مقامهای دیپلماتیک کشورمان در آستانه نشست امروز آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارسال کردهاند. در همین چارچوب علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران روز گذشته در حاشیه نشست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هشدار داد در صورتی که در شورای حکام آژانس قطعنامهای علیه ایران صادر شود واکنش مناسبی نشان خواهیم داد. صالحی ضمن تأکید بر واکنش قطعی ایران خبر داد که در این راستا نامهای هم به آژانس ارسال شده است.
به گزارش ایسنا، رئیس سازمان انرژی اتمی درباره پیوست بیانیه توافق سازمان با آژانس درباره توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی طبق قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها، تصریح کرد: «پیوست این بیانیه محرمانه است، شروط خاصی در این زمینه نیامده و بنابر اطلاعات دقیقی که درباره فهرست تأسیسات و دوربینهای نظارتی در این پیوست ذکر شده و به دلیل ملاحظات حفاظتی و ضرورت پنهان ماندن مکان تأسیسات کلیدی ایران، این پیوست محرمانه خواهد ماند.»
همزمان مجید تخت روانچی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل در گفتوگو با شبکه خبری الجزیره با بیان اینکه توافقی بین ایران و آژانس شکل گرفته است که باید در طول سه ماه آینده اتفاق بیفتد، گفت: اگر در طول سه ماه آینده تحریمها برداشته شود، ما هم در راستای توافقی که با گروسی در تهران انجام شده است، اقدام خواهیم کرد.
تخت روانچی با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی همواره به عهد خود وفادار بوده است، اضافه کرد: اجازه دهید ببینیم در سه ماه آینده چه پیش خواهد آمد. در این توافق روشن است که طرفهای دیگر چه کاری باید انجام دهند. اگر همه چیز بخوبی پیش برود، ما هرکاری را که بر اساس توافق باید انجام دهیم عملی خواهیم ساخت.
نماینده ایران در سازمان ملل همچنین با یادآوری اینکه ایالات متحده از برجام خارج شده است، گفت: دولت بایدن در موارد متعددی اعلام کرده است که به توافق هستهای خواهد پیوست، اما تاکنون شاهد هیچ تغییری در سیاست ایالات متحده در قبال توافق هستهای نبودهایم.
ایران از پنجم اسفند بر پایه مصوبه مجلس شورای اسلامی بهدلیل عدم لغو تحریمهای امریکا و اجرا نشدن مفاد برجام، اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف و اعلام کرد که دیگر اجازه نظارتهای فراپادمانی را هم به بازرسان نخواهد داد. با این حال «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس دو روز پیش از اجرایی شدن تصمیم ایران برای توقف بازرسیهای فراپادمانی به تهران آمد تا با مقامات ایرانی به توافقی در این زمینه دست یابد. در جریان همین سفر بود که طرفین درباره یک تفاهمنامه فنی موقت دو جانبه توافق کردند که به موجب آن آژانس به فعالیتهای ضروری خود برای راستی آزمایی و نظارت بر مراکز هستهای ایران تا حداکثر ۳ ماه ادامه خواهد داد. «گروسی» پس از بازگشت به وین گفته بود گفتوگوها با مقامات ایرانی به یک نتیجه خوب و معقول رسیده است که وضعیت را فعلاً نجات میدهد. در جریان این گفتوگوها قرار شد که بازرسیها بهشکلی محدود تنها برای ۳ ماه ادامه یابد به این ترتیب که روند بازرسی، از جمله تصویربرداری توسط خود ایران صورت گیرد و در صورتی که بعد از ۳ ماه تحریمها لغو شد مقامهای ایرانی این تصاویر را در اختیار آژانس قرار دهند. این در حالی است که در صورت انفعال امریکا و عدم لغو تحریمها، ایران از ارائه اطلاعات جمعآوری شده در این سه ماه خودداری خواهد کرد.
هشدار روسیه و انفعال دولت «بایدن»
در ادامه این تحولات، شورای حکام آژانس قرار است امروز دوشنبه نشست ویژهای درباره ایران برگزار کند. نشستی که در پی توقف اجرای پروتکل الحاقی از سوی ایران برگزار میشود و کشورهای عضو آژانس پیرامون این تصمیم ایران به گفتوگو مینشینند. «میخائیل اولیانوف»، نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی در وین ضمن اعلام خبر برگزاری جلسه امروز شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرده که این جلسه میتواند موجب رقم زدن تحولات بعدی پیرامون برنامه هستهای ایران و چشم اندازهای احیای کامل برجام شود. اولیانوف تأکید کرده که تمامی اعضای شورای حکام باید این را بهخاطر بسپارند و رویکردی مسئولانه را در پیش بگیرند. او پیش از این نیز با انتشار پیامی نسبت به از دست رفتن زمان برای حفظ توافق هستهای هشدار داده بود.
این هشدارها در حالی مطرح شده که پیشتر خبرگزاری «بلومبرگ» مدعی شده بود که دیپلماتهای امریکایی میکوشند در نشست امروز نگرانیهای شورای حکام درباره همکاری ایران را مورد توجه قرار دهند. تلاشی که چنانچه به نتیجه برسد به گفته مقامهای ایرانی میتواند اجرای تفاهم اخیر ایران و آژانس را به خطر بیاندازد.
تردیدی وجود ندارد که فرصت سه ماهه ایران برای تعدیل متوقف کردن نظارتهای فراپادمانی آژانس، زمان را برای تسریع اقدامات امریکا جهت لغو تحریمها و بازگشت به برجام فراهم میکند. با این حال تاکنون نشانهای از سوی واشنگتن برای برداشتن یک گام مؤثر دیده نمیشود. در همین چارچوب نشریه امریکایی«فارین پالیسی» میگوید که بهدنبال محدود شدن بازرسیهای آژانس از تأسیسات هستهای ایران در هفته اخیر، دولت بایدن برای نجات توافق هستهای در شرایطی ناامیدکننده قرار گرفته است. این در حالی است که پیشتر «بایدن» بارها بر بازگشت دوباره به برجام تأکید کرده بود. با این حال برخی از منتقدان میگویند بحثها و اختلاف نظرهای داخلی تیم سیاست خارجی رئیسجمهوری امریکا ممکن است باعث تعلل طولانی در برداشتن گامهای بشردوستانه و اعتماد ساز در قبال ایران شود. به نوشته این رسانه امریکایی دولت جدید تاکنون هیچ اقدام سازندهای در راستای تحقق وعده بایدن برای برگرداندن ایران بر سر میز مذاکره انجام نداده است. صدور مجوز فعالیت شرکتهای خارجی در ایران میتواند مشوقی مؤثر برای ترغیب ایران به از سرگیری مذاکرات باشد.
به گزارش ایسنا، رئیس سازمان انرژی اتمی درباره پیوست بیانیه توافق سازمان با آژانس درباره توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی طبق قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها، تصریح کرد: «پیوست این بیانیه محرمانه است، شروط خاصی در این زمینه نیامده و بنابر اطلاعات دقیقی که درباره فهرست تأسیسات و دوربینهای نظارتی در این پیوست ذکر شده و به دلیل ملاحظات حفاظتی و ضرورت پنهان ماندن مکان تأسیسات کلیدی ایران، این پیوست محرمانه خواهد ماند.»
همزمان مجید تخت روانچی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل در گفتوگو با شبکه خبری الجزیره با بیان اینکه توافقی بین ایران و آژانس شکل گرفته است که باید در طول سه ماه آینده اتفاق بیفتد، گفت: اگر در طول سه ماه آینده تحریمها برداشته شود، ما هم در راستای توافقی که با گروسی در تهران انجام شده است، اقدام خواهیم کرد.
تخت روانچی با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی همواره به عهد خود وفادار بوده است، اضافه کرد: اجازه دهید ببینیم در سه ماه آینده چه پیش خواهد آمد. در این توافق روشن است که طرفهای دیگر چه کاری باید انجام دهند. اگر همه چیز بخوبی پیش برود، ما هرکاری را که بر اساس توافق باید انجام دهیم عملی خواهیم ساخت.
نماینده ایران در سازمان ملل همچنین با یادآوری اینکه ایالات متحده از برجام خارج شده است، گفت: دولت بایدن در موارد متعددی اعلام کرده است که به توافق هستهای خواهد پیوست، اما تاکنون شاهد هیچ تغییری در سیاست ایالات متحده در قبال توافق هستهای نبودهایم.
ایران از پنجم اسفند بر پایه مصوبه مجلس شورای اسلامی بهدلیل عدم لغو تحریمهای امریکا و اجرا نشدن مفاد برجام، اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف و اعلام کرد که دیگر اجازه نظارتهای فراپادمانی را هم به بازرسان نخواهد داد. با این حال «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس دو روز پیش از اجرایی شدن تصمیم ایران برای توقف بازرسیهای فراپادمانی به تهران آمد تا با مقامات ایرانی به توافقی در این زمینه دست یابد. در جریان همین سفر بود که طرفین درباره یک تفاهمنامه فنی موقت دو جانبه توافق کردند که به موجب آن آژانس به فعالیتهای ضروری خود برای راستی آزمایی و نظارت بر مراکز هستهای ایران تا حداکثر ۳ ماه ادامه خواهد داد. «گروسی» پس از بازگشت به وین گفته بود گفتوگوها با مقامات ایرانی به یک نتیجه خوب و معقول رسیده است که وضعیت را فعلاً نجات میدهد. در جریان این گفتوگوها قرار شد که بازرسیها بهشکلی محدود تنها برای ۳ ماه ادامه یابد به این ترتیب که روند بازرسی، از جمله تصویربرداری توسط خود ایران صورت گیرد و در صورتی که بعد از ۳ ماه تحریمها لغو شد مقامهای ایرانی این تصاویر را در اختیار آژانس قرار دهند. این در حالی است که در صورت انفعال امریکا و عدم لغو تحریمها، ایران از ارائه اطلاعات جمعآوری شده در این سه ماه خودداری خواهد کرد.
هشدار روسیه و انفعال دولت «بایدن»
در ادامه این تحولات، شورای حکام آژانس قرار است امروز دوشنبه نشست ویژهای درباره ایران برگزار کند. نشستی که در پی توقف اجرای پروتکل الحاقی از سوی ایران برگزار میشود و کشورهای عضو آژانس پیرامون این تصمیم ایران به گفتوگو مینشینند. «میخائیل اولیانوف»، نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی در وین ضمن اعلام خبر برگزاری جلسه امروز شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرده که این جلسه میتواند موجب رقم زدن تحولات بعدی پیرامون برنامه هستهای ایران و چشم اندازهای احیای کامل برجام شود. اولیانوف تأکید کرده که تمامی اعضای شورای حکام باید این را بهخاطر بسپارند و رویکردی مسئولانه را در پیش بگیرند. او پیش از این نیز با انتشار پیامی نسبت به از دست رفتن زمان برای حفظ توافق هستهای هشدار داده بود.
این هشدارها در حالی مطرح شده که پیشتر خبرگزاری «بلومبرگ» مدعی شده بود که دیپلماتهای امریکایی میکوشند در نشست امروز نگرانیهای شورای حکام درباره همکاری ایران را مورد توجه قرار دهند. تلاشی که چنانچه به نتیجه برسد به گفته مقامهای ایرانی میتواند اجرای تفاهم اخیر ایران و آژانس را به خطر بیاندازد.
تردیدی وجود ندارد که فرصت سه ماهه ایران برای تعدیل متوقف کردن نظارتهای فراپادمانی آژانس، زمان را برای تسریع اقدامات امریکا جهت لغو تحریمها و بازگشت به برجام فراهم میکند. با این حال تاکنون نشانهای از سوی واشنگتن برای برداشتن یک گام مؤثر دیده نمیشود. در همین چارچوب نشریه امریکایی«فارین پالیسی» میگوید که بهدنبال محدود شدن بازرسیهای آژانس از تأسیسات هستهای ایران در هفته اخیر، دولت بایدن برای نجات توافق هستهای در شرایطی ناامیدکننده قرار گرفته است. این در حالی است که پیشتر «بایدن» بارها بر بازگشت دوباره به برجام تأکید کرده بود. با این حال برخی از منتقدان میگویند بحثها و اختلاف نظرهای داخلی تیم سیاست خارجی رئیسجمهوری امریکا ممکن است باعث تعلل طولانی در برداشتن گامهای بشردوستانه و اعتماد ساز در قبال ایران شود. به نوشته این رسانه امریکایی دولت جدید تاکنون هیچ اقدام سازندهای در راستای تحقق وعده بایدن برای برگرداندن ایران بر سر میز مذاکره انجام نداده است. صدور مجوز فعالیت شرکتهای خارجی در ایران میتواند مشوقی مؤثر برای ترغیب ایران به از سرگیری مذاکرات باشد.
جهانگیری در جمع نخبگان گلستان:
نخبگان برای کشور افق گشایی کنند
■راجع به مسائل مردم نباید کوتاه آمد ■ اهل سنت همواره در کنار انقلاب بوده اند ■اگر مردم به آینده امیدوار باشند عبور از بحرانها میسر است ■ایرانیان در نتیجه انتخابات پرشور احساس میکنند ایران ملک مشاع همه آنهاست ■ همه نهادهای حکومتی، دولت، نخبگان جامعه و جریانات سیاسی باید الزامات انتخاباتی با شکوه را قبول کنند ■ حکومت چارهای جز تن دادن به حقوق شهروندی مردم ندارد
گروه سیاسی/ اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری در پایان سفر یک روزه خود به استان گلستان در دیدار با نخبگان، جوانان، برگزیدگان و فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این استان، از سرمایه اجتماعی و افزایش اعتماد مردم به حکومت گفت و امید به آینده را محرکی جدی برای توسعه دانست که البته دشمنان ملت در سالهای اخیر تلاش داشتند آن را از بین ببرند. او برای بازسازی سرمایه اجتماعی و افزایش امید به آینده به انتخابات 1400 اشاره کرد که موجب تفاهم شده و آب روی آتش تبلیغات منفی علیه مردم ایران است که به دنبال مأیوس کردن آنان از نظام و آینده کشور هستند. جهانگیری از همینرو برگزاری انتخابات پرشکوه را نیازمند الزاماتی دانست که باید همه نهادهای حکومتی، دولت، نخبگان جامعه و گروههای تأثیرگذار و جریانات سیاسی به آن پایبند باشند. او با قاطعیت اعلام کرد که در این دولت بیشتر از همه دولتهای گذشته پیشرفت داشتهایم و در پایان هم تأکید کرد که حکومت چارهای جز تن دادن به حقوق شهروندان ندارد و هرچه آن را عقب انداخته و نسبت به اجرای آن تعلل کنیم، حکومت آسیب خواهد دید.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی معاون اول رئیس جمهوری، جهانگیری با اشاره به اینکه ما به جهت آنکه خودمان در وسط ماجرا بودهایم هنوز نمیتوانیم عظمت کار ملت ایران را بهخوبی دریابیم، گفت: امریکاییها تلاش کردند ایران و اقتصاد کشور را از پا درآورند و نشانه بزرگ این برنامه امریکاییها این بود که ژنرال بزرگی مانند سردار سلیمانی را که به دعوت رسمی در کشور دیگری میهمان بود ترور کردند. او افزود: امریکاییها همواره سعی داشتند تظاهر کنند که اهل ترور رسمی و ترور دولتی نیستند اما سرانجام دست به این جنایت زدند چرا که تلاش آنها این بود که تکلیف ایران را روشن کنند. آنها میخواستند در میانه فشارهای شدید اقتصادی، چاشنی بزرگی مانند ترور سردار سلیمانی ایجاد کنند تا فروپاشی ایران سرعت پیدا کند.
معاون اول رئیس جمهوری افزود: اراده خداوند این بود که ایران آسیب جدی نبیند، ضمن آنکه ملت ایران مقاومت و تابآوری بزرگی در این سالها از خود نشان داد و آینده وقتی که ابرهای سیاست کنار رود، مشخص خواهد شد که ملت ایران چه کار بزرگی را به سرانجام رساند که حتی جان بولتون به عنوان ضدایرانیترین عضو تیم ترامپ نیز معتقد بود که فشار حداکثری علیه ملت ایران شکست خورده است.
مخالفان داخلی با دشمن همصدا شدند
جهانگیری با اشاره به اینکه تیم جدید امریکا نیز صراحتاً اعلام میکند فشار حداکثری علیه ملت ایران شکست خورده، گفت: عدهای در بیرون از کشور و برخی افراد ناآگاه از داخل کشور در این سالها سعی کردهاند مشکلات را آنچنان برای ملت ایران بزرگ جلوه دهند که ملت تصور کند آینده روشنی پیش روی خود ندارد. او اضافه کرد: خارجیها تلاش کردند القا کنند مردم با جمهوری اسلامی ایران آینده روشنی ندارند و مخالفان داخلی دولت نیز اینگونه القا میکردند که با این دولت آینده خوبی پیشروی مردم نخواهد بود. جهانگیری ادامه داد: مخالفان داخلی مرتکب اشتباه بزرگی شدند و ناخواسته در این امر با دشمن همصدا شدند و به امید و اعتماد ملت ایران آسیب زدند.
جهانگیری با تأکید بر اینکه ما قادر هستیم مشکلات پرونده هستهای را نیز حل و فصل کنیم به قطعنامه ١٩٢٩ ذیل فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل اشاره کرد و گفت: براساس آن قطعنامه ایران مخل امنیت جهانی معرفی شده بود و اگر این قطعنامه در دست فردی مانند ترامپ قرار میگرفت ممکن بود با اتکا به آن دست به اقدام نظامی علیه ملت ایران بزند.
معاون اول رئیس جمهوری با بیان اینکه، امروز هم در امریکا و هم در اروپا و هم در داخل کشور همه معتقد هستند باید برجام احیا شود، گفت: حرف ما این است که امریکاییها از برجام خارج شده و مردم ایران را تحریم کردهاند حالا وظیفه آنها این است که این اقدامات را اصلاح کنند تا برجام دوباره احیا شود. ما یک سال تحمل کردیم تا امریکاییها به تعهدات خود به برجام بازگردند اما وقتی به تعهداتشان عمل نکردند ایران نیز بر مبنای برجام برخی از تعهدات خود را کاهش داد. معاون اول رئیس جمهوری ابراز امیدواری کرد که با تدبیر و با اتکا به سه اصل راهبردی سیاست خارجی عزت، حکمت و مصلحت که رهبر معظم انقلاب ترسیم کردند از مشکلات عبور کرده و مسیر توسعه و پیشرفت را طی میکنیم.
این دولت با وجود فشار تحریمها بیش از دولتهای گذشته کار کرده است
جهانگیری با اشاره به اینکه اگر نگوییم پیشرفت کشور در این دوره نسبت به دولتهای گذشته بیشتر بوده، کمتر هم نبوده است، گفت: این جفا به مدیران کشور است که کسی فکر کند ما کاری میتوانستیم در این دولت انجام دهیم و از آن دریغ کردهایم. او با مقایسه عملکرد دولت تدبیر و امید با دولتهای گذشته با توجه به درآمدهای نفتی آنها گفت: مطمئناً این دولت در بخش نفت، گاز، سدسازی و راه آهن با وجود فشار تحریمها بیش از دولتهای گذشته کار کرده است و من به عنوان وزیر و علاقهمند به دولت آقای خاتمی و معاون اول دولت آقای روحانی با قاطعیت میگویم که ما در این دولت بیشتر از همه دولتهای گذشته پیشرفت داشتهایم.
رئیس جمهوری باید از پشتوانه مردمی قدرتمند برای مذاکره برخوردار باشد
جهانگیری با تأکید بر اهمیت بازسازی سرمایه اجتماعی گفت: مهمترین فرصت برای بازسازی سرمایه اجتماعی کشور، انتخابات ریاست جمهوری است که رهبر معظم انقلاب نیز بر مشارکت حداکثری در این انتخابات تأکید کردهاند. رئیس جمهوری باید از پشتوانه مردمی قدرتمند برای مذاکره با دنیا برخوردار باشد و قطعاً مهمترین محل ورود به اقتدار ملی در انتخابات ریاست جمهوری خود را نشان میدهد و همه علاقهمندان کشور، نظام و قانون اساسی باید در این زمینه تلاش کنند. او همچنین گفت: باید کاری کنیم جوانان، زنان، اقوام و پیروان مذاهب مختلف به آینده ایران امیدوار شوند. برگزاری انتخابات پرشور نتیجهاش این است که همه ایرانیان با هر مذهب و گرایشی احساس کنند ایران ملک مشاع همه آنهاست.
جهانگیری با تأکید بر اینکه انتخابات ریاست جمهوری صحنه واقعی گفتوگوی ملی، شکلگیری تفاهم و همکاریهای ملی است تصریح کرد: کمهزینهترین راه برای رسیدن به یک سرمایه اجتماعی بزرگ و دفع خطرات از ایران، انتخابات پیشرو است. انتخابات ریاست جمهوری میتواند آب روی آتش تبلیغات منفی علیه مردم ایران و ناامید کردن کسانی باشد که به دنبال مأیوس کردن مردم از نظام و آینده کشور هستند. البته برگزاری انتخابات پرشکوه نیازمند الزاماتی است که باید همه نهادهای حکومتی، دولت، نخبگان جامعه و گروههای تأثیرگذار و جریانات سیاسی به آن پایبند باشند. جهانگیری گفت: باید این الزامات را خوب تعریف کنیم و روی آنها تفاهم داشته باشیم که حتماً در این صورت در این دو سه ماه آینده میتوانیم اقتدار ایران را به دنیا نشان دهیم.
جهانگیری تأکید کرد: حکومت چارهای جز تن دادن به حقوق شهروندان ندارد، حقوق شهروندی مطالبه مردم است و هرچه آن را عقب انداخته و نسبت به اجرای آن تعلل کنیم، حکومت آسیب خواهد دید. او همچنین با تأکید بر اینکه اهل سنت همواره در کنار انقلاب بودهاند و دولت مکلف است مسائل آنها را حل کند، گفت: در کردستان هم به پاسخ مقام معظم رهبری به نامه مولوی عبدالحمید اشاره کردم که فرمودند مردم ایران بدون توجه به مذهب و قومیت در حقوق و مسئولیت هیچ تفاوتی ندارند و تنها موضوع برای کسب مسئولیت شایستگی مدیریتی است، قبول دارم که در حق اهل سنت و زنان کوتاهیهایی شده است.
جهانگیری با اشاره به موفقیت و یا عدم موفقیت دولت گفت: تا جایی که میتوانیم باید برای حل مشکلات در صحنه باشیم حتی اگر بتوانیم به میزان کمی مؤثر باشیم نمیتوانیم کشور و مردم را رها کنیم، باید از آبرو و توان خود هزینه کنیم آبروی ما باید فدای مردم بشود. دولت در مجموع در حد توانش در این زمینه تلاش کرده و با توجه به شرایط موفق بوده است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی معاون اول رئیس جمهوری، جهانگیری با اشاره به اینکه ما به جهت آنکه خودمان در وسط ماجرا بودهایم هنوز نمیتوانیم عظمت کار ملت ایران را بهخوبی دریابیم، گفت: امریکاییها تلاش کردند ایران و اقتصاد کشور را از پا درآورند و نشانه بزرگ این برنامه امریکاییها این بود که ژنرال بزرگی مانند سردار سلیمانی را که به دعوت رسمی در کشور دیگری میهمان بود ترور کردند. او افزود: امریکاییها همواره سعی داشتند تظاهر کنند که اهل ترور رسمی و ترور دولتی نیستند اما سرانجام دست به این جنایت زدند چرا که تلاش آنها این بود که تکلیف ایران را روشن کنند. آنها میخواستند در میانه فشارهای شدید اقتصادی، چاشنی بزرگی مانند ترور سردار سلیمانی ایجاد کنند تا فروپاشی ایران سرعت پیدا کند.
معاون اول رئیس جمهوری افزود: اراده خداوند این بود که ایران آسیب جدی نبیند، ضمن آنکه ملت ایران مقاومت و تابآوری بزرگی در این سالها از خود نشان داد و آینده وقتی که ابرهای سیاست کنار رود، مشخص خواهد شد که ملت ایران چه کار بزرگی را به سرانجام رساند که حتی جان بولتون به عنوان ضدایرانیترین عضو تیم ترامپ نیز معتقد بود که فشار حداکثری علیه ملت ایران شکست خورده است.
مخالفان داخلی با دشمن همصدا شدند
جهانگیری با اشاره به اینکه تیم جدید امریکا نیز صراحتاً اعلام میکند فشار حداکثری علیه ملت ایران شکست خورده، گفت: عدهای در بیرون از کشور و برخی افراد ناآگاه از داخل کشور در این سالها سعی کردهاند مشکلات را آنچنان برای ملت ایران بزرگ جلوه دهند که ملت تصور کند آینده روشنی پیش روی خود ندارد. او اضافه کرد: خارجیها تلاش کردند القا کنند مردم با جمهوری اسلامی ایران آینده روشنی ندارند و مخالفان داخلی دولت نیز اینگونه القا میکردند که با این دولت آینده خوبی پیشروی مردم نخواهد بود. جهانگیری ادامه داد: مخالفان داخلی مرتکب اشتباه بزرگی شدند و ناخواسته در این امر با دشمن همصدا شدند و به امید و اعتماد ملت ایران آسیب زدند.
جهانگیری با تأکید بر اینکه ما قادر هستیم مشکلات پرونده هستهای را نیز حل و فصل کنیم به قطعنامه ١٩٢٩ ذیل فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل اشاره کرد و گفت: براساس آن قطعنامه ایران مخل امنیت جهانی معرفی شده بود و اگر این قطعنامه در دست فردی مانند ترامپ قرار میگرفت ممکن بود با اتکا به آن دست به اقدام نظامی علیه ملت ایران بزند.
معاون اول رئیس جمهوری با بیان اینکه، امروز هم در امریکا و هم در اروپا و هم در داخل کشور همه معتقد هستند باید برجام احیا شود، گفت: حرف ما این است که امریکاییها از برجام خارج شده و مردم ایران را تحریم کردهاند حالا وظیفه آنها این است که این اقدامات را اصلاح کنند تا برجام دوباره احیا شود. ما یک سال تحمل کردیم تا امریکاییها به تعهدات خود به برجام بازگردند اما وقتی به تعهداتشان عمل نکردند ایران نیز بر مبنای برجام برخی از تعهدات خود را کاهش داد. معاون اول رئیس جمهوری ابراز امیدواری کرد که با تدبیر و با اتکا به سه اصل راهبردی سیاست خارجی عزت، حکمت و مصلحت که رهبر معظم انقلاب ترسیم کردند از مشکلات عبور کرده و مسیر توسعه و پیشرفت را طی میکنیم.
این دولت با وجود فشار تحریمها بیش از دولتهای گذشته کار کرده است
جهانگیری با اشاره به اینکه اگر نگوییم پیشرفت کشور در این دوره نسبت به دولتهای گذشته بیشتر بوده، کمتر هم نبوده است، گفت: این جفا به مدیران کشور است که کسی فکر کند ما کاری میتوانستیم در این دولت انجام دهیم و از آن دریغ کردهایم. او با مقایسه عملکرد دولت تدبیر و امید با دولتهای گذشته با توجه به درآمدهای نفتی آنها گفت: مطمئناً این دولت در بخش نفت، گاز، سدسازی و راه آهن با وجود فشار تحریمها بیش از دولتهای گذشته کار کرده است و من به عنوان وزیر و علاقهمند به دولت آقای خاتمی و معاون اول دولت آقای روحانی با قاطعیت میگویم که ما در این دولت بیشتر از همه دولتهای گذشته پیشرفت داشتهایم.
رئیس جمهوری باید از پشتوانه مردمی قدرتمند برای مذاکره برخوردار باشد
جهانگیری با تأکید بر اهمیت بازسازی سرمایه اجتماعی گفت: مهمترین فرصت برای بازسازی سرمایه اجتماعی کشور، انتخابات ریاست جمهوری است که رهبر معظم انقلاب نیز بر مشارکت حداکثری در این انتخابات تأکید کردهاند. رئیس جمهوری باید از پشتوانه مردمی قدرتمند برای مذاکره با دنیا برخوردار باشد و قطعاً مهمترین محل ورود به اقتدار ملی در انتخابات ریاست جمهوری خود را نشان میدهد و همه علاقهمندان کشور، نظام و قانون اساسی باید در این زمینه تلاش کنند. او همچنین گفت: باید کاری کنیم جوانان، زنان، اقوام و پیروان مذاهب مختلف به آینده ایران امیدوار شوند. برگزاری انتخابات پرشور نتیجهاش این است که همه ایرانیان با هر مذهب و گرایشی احساس کنند ایران ملک مشاع همه آنهاست.
جهانگیری با تأکید بر اینکه انتخابات ریاست جمهوری صحنه واقعی گفتوگوی ملی، شکلگیری تفاهم و همکاریهای ملی است تصریح کرد: کمهزینهترین راه برای رسیدن به یک سرمایه اجتماعی بزرگ و دفع خطرات از ایران، انتخابات پیشرو است. انتخابات ریاست جمهوری میتواند آب روی آتش تبلیغات منفی علیه مردم ایران و ناامید کردن کسانی باشد که به دنبال مأیوس کردن مردم از نظام و آینده کشور هستند. البته برگزاری انتخابات پرشکوه نیازمند الزاماتی است که باید همه نهادهای حکومتی، دولت، نخبگان جامعه و گروههای تأثیرگذار و جریانات سیاسی به آن پایبند باشند. جهانگیری گفت: باید این الزامات را خوب تعریف کنیم و روی آنها تفاهم داشته باشیم که حتماً در این صورت در این دو سه ماه آینده میتوانیم اقتدار ایران را به دنیا نشان دهیم.
جهانگیری تأکید کرد: حکومت چارهای جز تن دادن به حقوق شهروندان ندارد، حقوق شهروندی مطالبه مردم است و هرچه آن را عقب انداخته و نسبت به اجرای آن تعلل کنیم، حکومت آسیب خواهد دید. او همچنین با تأکید بر اینکه اهل سنت همواره در کنار انقلاب بودهاند و دولت مکلف است مسائل آنها را حل کند، گفت: در کردستان هم به پاسخ مقام معظم رهبری به نامه مولوی عبدالحمید اشاره کردم که فرمودند مردم ایران بدون توجه به مذهب و قومیت در حقوق و مسئولیت هیچ تفاوتی ندارند و تنها موضوع برای کسب مسئولیت شایستگی مدیریتی است، قبول دارم که در حق اهل سنت و زنان کوتاهیهایی شده است.
جهانگیری با اشاره به موفقیت و یا عدم موفقیت دولت گفت: تا جایی که میتوانیم باید برای حل مشکلات در صحنه باشیم حتی اگر بتوانیم به میزان کمی مؤثر باشیم نمیتوانیم کشور و مردم را رها کنیم، باید از آبرو و توان خود هزینه کنیم آبروی ما باید فدای مردم بشود. دولت در مجموع در حد توانش در این زمینه تلاش کرده و با توجه به شرایط موفق بوده است.
جلوس شهاب الدین عزیزی خادم روی صندلی داغ
فوتبال رئیس دار شد
حامد جیرودی / بالاخره روز سرنوشتساز فوتبال ایران فرارسید. روزی که فدراسیون فوتبال پس از حدود یک سال و دو ماه رئیس جدید خود را شناخت تا حداقل از حیث مدیریتی از بلاتکلیفی خارج شود. برای برگزاری مجمع انتخاباتی فدراسیون، سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی برگزیده شد؛ ساختمان سیاسی معروف و شیکی که به خودی خود نشان از اهمیت این انتخابات داشت. جلسهای که طبق برنامه قرار بود از ساعت 10 صبح دیروز آغاز شود ولی تعداد زیادی از خبرنگاران و عکاسان حدود یک ساعت قبلتر خود را به سالن اجلاس رساندند تا تمام جزئیات را زیرنظر گرفته و از آنها خبر و عکس تهیه کنند. اهالی رسانه حدود ساعت 9:30 به طبقه دوم سالن اجلاس راهنمایی شدند و هر کدام در صندلیهایی که نامشان روی آن درج شده بود، نشستند ولی عکاسان بهخاطر فضای کمی که در اختیارشان قرار گرفته بود و در واقع فاصله اجتماعی چندان رعایت نشده بود، ناراحت بودند. با این حال، توجه بسیاری به گوشهای از سالن بود که علی کریمی یکی از کاندیداهای ریاست فدراسیون آنجا نشسته بود. جادوگر که قامت یک مدیر به خود گرفته بود، در ردیف دوم صندلیهای طبقه اول با دیگر کاندیدای ریاست فدراسیون یعنی کیومرث هاشمی در حال گفتوگو بود و اعضای مجمع هم در گروههای چند نفره به صحبت با هم مشغول بودند و مشخص بود که بحث اصلی پیرامون انتخاب مرد اول فوتبال ایران بود. جالب اینکه دوربین سالن هم بهطور مداوم روی کریمی زوم میشد و حرکات او زیر نظر داشت و تصویر او روی 4 مانیتور بزرگی که در سالن وجود داشت، پخش میشد. دقایقی بعد مصطفی آجرلو هم آمد و برای خبرنگاران و عکاسان دست تکان داد تا نشان دهد امید زیادی به موفقیت دارد. سردار هم پیش کریمی و هاشمی رفت و با آنها احوالپرسی کرد و بعد از آن هم شهابالدین عزیزی خادم کنارشان آمد و با سایر کاندیداها سلام و احوالپرسی کرد.
اعضای هیأت رئیسه سابق فدراسیون هم در ردیف اول مستقر شدند تا جلسه شروع شود. ساعت 10:15 بود که جلسه با قرائت آیاتی از قرآن و پخش سرود ملی آغاز شد و بعد از آن هم مهدی محمدنبی دبیرکل فدراسیون صحبتهای خود پیرامون چگونگی برگزاری انتخابات را انجام داد. در گوشهای از طبقه دوم هم نقاش جوانی در حال به تصویر کشیدن کاندیداهای ریاست فدراسیون فوتبال بود و با تکمیل شدن کارش نشان داد که از تبحر خوبی در این زمینه برخوردار است. در این میان نبی که عینکش را نیاورده بود، اعلام کرد که به درستی چهرهها را نمیبیند و در ادامه گفت: «۸۶ نفر از اعضای مجمع آمدهاند و یک نفر در ترافیک گیر کرده است.» جلسه با صحبتهای حیدر بهاروند سرپرست فدراسیون ادامه پیدا کرد و بعد هم کلیپی از بازیکنان درگذشته تاریخ تیم ملی فوتبال ایران پخش شد که حال و هوای خاصی به جلسه داد. سپس فلاحتی رئیس کمیته انتخابات صحبتهای خود را آغاز و تأکید کرد که همه ما مسئولیم و اگر این دنیا جواب ندهیم، باید آن دنیا جواب دهیم و بعد هم تذکراتی داد که نشان میداد در اجرای قانون جدی است. رأیگیری پست ریاست که آغاز شد، نبی به اعضای مجمع هشدار داد که دستتان را بگیرید روی برگهها، چون لنز عکاسان قوی است و معلوم میشود به چه کسی رأی دادهاید! در ادامه رؤسای هیأتها و مدیران باشگاههای لیگ برتری و دیگر اعضای مجمع ۳ نفر به ۳ نفر رأی دادند. تصاویر مانیتور سالن هم نشان میداد که نمایندگان فیفا به صورت آنلاین با دقت جلسه را میبینند و 2 نماینده ایافسی هم در سالن حاضر بودند. احسان حاج صفی کاپیتان تیم ملی هم که قبل از شروع جلسه خوش و بش گرمی با کریمی داشت، برگهاش را در داخل صندوق انداخت. آن عضو مجمع که در ترافیک مانده بود هم آمد تا هر ۸۷ نفر رأی داده باشند. در پایان رأیگیری مشخص شد عزیزی خادم 35 و هاشمی 24 رأی آوردهاند تا انتخابات به دور دوم کشیده شود. آجرلو با 18 و کریمی با 9 رأی از انتخابات حذف و سالن را ترک کردند. به هنگام ترک سالن توسط کریمی، حاضران او را تشویق کردند؛ همانهایی که تنها 9 نفرشان به او رأی داده بودند! در دور دوم هم رقابت شدیدی وجود داشت که هاشمی 38 رأی آورد و عزیزی خادم با 49 رأی به عنوان رئیس جدید فدراسیون فوتبال انتخاب شد. او حالا سکاندار کشتی توفانزدهای شده که چشم میلیونها ایرانی به آن است و باید دید او در این 4 سال چه عملکردی از خود به جای خواهد گذاشت.
بــــرش
عزیزی خادم کیست؟
شهابالدین عزیزی خادم که حالا به مدت 4 سال ریاست این فدراسیون را عهدهدار شده، مدیری 43 ساله است که در سوابق ورزشیاش عضویت در هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال و ریاست هیأت مدیره دو باشگاه پیکان و سایپا دیده میشود و بیشتر به مدیری اقتصادی شهرت دارد. رشته تحصیلی رئیس جدید فدراسیون فوتبال حقوق بینالملل است که وی در این رشته مدرک کارشناسی ارشد را دریافت کرده است. عزیزی خادم که بیشتر فعالیتش در بنگاههای اقتصادی کشور بوده در دوران حضورش در فدراسیون فوتبال بهعنوان عضو هیأت رئیسه توانسته بود بارها در سفرهای تیم ملی پرواز اختصاصی را فراهم کند.
اعضای هیأت رئیسه سابق فدراسیون هم در ردیف اول مستقر شدند تا جلسه شروع شود. ساعت 10:15 بود که جلسه با قرائت آیاتی از قرآن و پخش سرود ملی آغاز شد و بعد از آن هم مهدی محمدنبی دبیرکل فدراسیون صحبتهای خود پیرامون چگونگی برگزاری انتخابات را انجام داد. در گوشهای از طبقه دوم هم نقاش جوانی در حال به تصویر کشیدن کاندیداهای ریاست فدراسیون فوتبال بود و با تکمیل شدن کارش نشان داد که از تبحر خوبی در این زمینه برخوردار است. در این میان نبی که عینکش را نیاورده بود، اعلام کرد که به درستی چهرهها را نمیبیند و در ادامه گفت: «۸۶ نفر از اعضای مجمع آمدهاند و یک نفر در ترافیک گیر کرده است.» جلسه با صحبتهای حیدر بهاروند سرپرست فدراسیون ادامه پیدا کرد و بعد هم کلیپی از بازیکنان درگذشته تاریخ تیم ملی فوتبال ایران پخش شد که حال و هوای خاصی به جلسه داد. سپس فلاحتی رئیس کمیته انتخابات صحبتهای خود را آغاز و تأکید کرد که همه ما مسئولیم و اگر این دنیا جواب ندهیم، باید آن دنیا جواب دهیم و بعد هم تذکراتی داد که نشان میداد در اجرای قانون جدی است. رأیگیری پست ریاست که آغاز شد، نبی به اعضای مجمع هشدار داد که دستتان را بگیرید روی برگهها، چون لنز عکاسان قوی است و معلوم میشود به چه کسی رأی دادهاید! در ادامه رؤسای هیأتها و مدیران باشگاههای لیگ برتری و دیگر اعضای مجمع ۳ نفر به ۳ نفر رأی دادند. تصاویر مانیتور سالن هم نشان میداد که نمایندگان فیفا به صورت آنلاین با دقت جلسه را میبینند و 2 نماینده ایافسی هم در سالن حاضر بودند. احسان حاج صفی کاپیتان تیم ملی هم که قبل از شروع جلسه خوش و بش گرمی با کریمی داشت، برگهاش را در داخل صندوق انداخت. آن عضو مجمع که در ترافیک مانده بود هم آمد تا هر ۸۷ نفر رأی داده باشند. در پایان رأیگیری مشخص شد عزیزی خادم 35 و هاشمی 24 رأی آوردهاند تا انتخابات به دور دوم کشیده شود. آجرلو با 18 و کریمی با 9 رأی از انتخابات حذف و سالن را ترک کردند. به هنگام ترک سالن توسط کریمی، حاضران او را تشویق کردند؛ همانهایی که تنها 9 نفرشان به او رأی داده بودند! در دور دوم هم رقابت شدیدی وجود داشت که هاشمی 38 رأی آورد و عزیزی خادم با 49 رأی به عنوان رئیس جدید فدراسیون فوتبال انتخاب شد. او حالا سکاندار کشتی توفانزدهای شده که چشم میلیونها ایرانی به آن است و باید دید او در این 4 سال چه عملکردی از خود به جای خواهد گذاشت.
بــــرش
عزیزی خادم کیست؟
شهابالدین عزیزی خادم که حالا به مدت 4 سال ریاست این فدراسیون را عهدهدار شده، مدیری 43 ساله است که در سوابق ورزشیاش عضویت در هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال و ریاست هیأت مدیره دو باشگاه پیکان و سایپا دیده میشود و بیشتر به مدیری اقتصادی شهرت دارد. رشته تحصیلی رئیس جدید فدراسیون فوتبال حقوق بینالملل است که وی در این رشته مدرک کارشناسی ارشد را دریافت کرده است. عزیزی خادم که بیشتر فعالیتش در بنگاههای اقتصادی کشور بوده در دوران حضورش در فدراسیون فوتبال بهعنوان عضو هیأت رئیسه توانسته بود بارها در سفرهای تیم ملی پرواز اختصاصی را فراهم کند.
کارشناسان در رابطه با ضرورت پیوستن به FATF اظهارنظر کردند
امر اجتنابناپذیر پیوستن به اف ای تی اف
سپیده پیری
خبرنگار
«فضای مجمع را منفی ندیدم و به همه سؤالات مجمع تشخیص پاسخ دادیم. این موضوع، جزو ضرورتهای بانکی و تصمیمگیری برای آن خیلی هم دیر شده است.» این جملات را عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی در جلسهای که با اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام در رابطه با موضوع FATF داشت، گزارش کرد. همتی درباره لوایح «پالرمو» و «سیاف تی» و دلایل و ضرورتهای تصویب این کنوانسیونها در مجمع تشخیص گفت: تصویب این لوایح به نفع کشور است و منتظر تصمیم مجمع تشخیص مصلحت نظام میمانیم. موضوع پرمناقشهای که تبعات اقتصادی اش عیان است اما با عینک سیاست بررسی میشود. آنچه از صحبت کارشناسان هم بر میآید پرهیز از اظهار نظرهای سیاسی است. با این حال پس از سالها بحث و گفتوگو درباره ضرورتهای پیوستن به این دو کنوانسیون و در آستانه نظر نهایی مجمع تشخیص مصلحت نظام از کارشناسان و فعالان اقتصادی خواستیم در این رابطه نظرشان را با «ایران» درمیان بگذارند. لازم به ذکر است که «کارگروه اقدام مالی» FATF، در سال ۱۹۸۹ و به دستور گروه هفت تأسیس شد و مقر آن در پاریس است. این کارگروه یک سازمان فرادولتی است که تلاش دارد با اجرای سیاستها و استانداردهای خود، جرایم مالی نظیر پولشویی، تأمین مالی تروریسم و سایر تهدیدهای مربوط به سیستم مالی بینالمللی را تحت نظارت قرار داده و از بروز آن جلوگیری کند.
یادداشت
پرهیز از اظهار نظر سیاسی
آلبرت بغزیان
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
هر نوع اظهار نظری درباره ماهیت FATF مستلزم این است که ابتدا ماهیت آن برای ما روشن شود. این موضوع بعد از اینکه بحث قوانین مقابله با پولشویی مطرح شد بویژه بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر ممکن است منابع مالی برای بخشهای تروریستی هم جابهجا شود. این مسائل موجب شد که گروهی بهنام اف ای تی اف تشکیل شود که کشورهای عضو با قوانین و مقررات بینالمللی منابع مالی خودشان را شفافسازی کنند. چیزی مانند شبکه شتاب بانکی که بانک مرکزی بر نقل و انتقالات نظارت میکند. اف ای تی اف هم معاملات مشکوک و معاملههایی که مقصد آن مشخص نیست یا اینکه مقصد آن برای گروههای خاص نامعلوم و مجرمانه است و همچنین پولهایی که مبدأ آن مشخص نباشد را مدیریت و رصد میکند. آن چه کشور ایران را مجبور میکند که به اف ای تی اف بپیوندد همچون بانکی است که از روبهرو شدن با شبکه شتاب عقب بیفتد. یعنی خدمات را از دست میدهد و به علاوه اینکه ممکن است کل عملکرد آن نهاد زیر سؤال برود. کشورهایی که عضو اف ای تی اف میشوند و قوانین آن را میپذیرند ممکن است از طرف سازمانهای بینالمللی دنیا مورد اتهام قرار گیرند و معاملات مشکوکی را برخی از کشورها با آنها انجام دهند که این معاملات مشکوک شامل قاچاق، دور زدن ممنوعیتها و اقدامهای تروریستی میشود. یعنی منابع مالی آن جابهجا میشود. به همین منظور این موضوع از نظر جهانی اجتنابناپذیر است و ما نمیگوییم اجباری است. ممکن است کشوری بدون عضو شدن با کشورهایی که اف ای تی اف را دور میزنند معامله کنند. در کل این مسأله به گونهای زیر سؤال رفتن سیستم بانکی است. بانکهای خارجی که میخواهند در کشور دیگری سرمایهگذاری کنند ابتدا این موضوع را رصد میکنند که آیا آن کشور عضو اف ای تی اف هست یا نه و آیا این سرمایهگذاری اعتبار جهانی آن را از بین میبرد یا نه. چرا که در غیر این صورت آن سرمایهگذار احتمال متهم شدن و جریمهشدن از طریق قوانین بینالمللی را دارد. به همین خاطر طرف کشورهای عضو هم، آن کشوری که عضو نیست را طرد میکنند و آن کشور امکانات مالی را از دست میدهد. این اتفاق از نظر اقتصادی مسألهای است که اقتصاد دانهای آنها نظرشان بر این است که عضویت در سازمانهای جهانی به گونهای باشد که از تجارت کالا و انتقال منابع مالی بر اساس قانون باشد. مسأله عضویت در (سازمان تجارت جهانی)wto اجتنابناپذیر است اما بسیاری از کشورها هم عضو آن نشدند و کارشان را هم انجام میدهند. به همین دلیل نباید درباره این موضوع اظهار نظر سیاسی کرد. چرا که اف ای تی اف یکسری شرایط را تحمیل میکند که از نظر مسئولان ارشد و نظام، مصلحتی در آن نیست که ما عضویت اف ای تی اف را بپذیریم. مانند لیستی از گروههای جهانی که آنها را در لیست تروریست قرار میدهند و ما آن را قبول نداریم. و بحث دیگر هم شفافسازی معاملاتی است که انجام میشود که دسترسی آنها به سیستم بانکی کشور میتواند به ایجاد یکسری بهانه و موقعیتی بینجامد که بتوانند ایران را بیشتر تحریم کنند. من در این مورد از نظر سیاسی هیچ اظهار نظری ندارم و آن چه که مصلحت کشور باشد را قبول دارم اما از نظر اقتصادی این عضویت یک امر اجتنابناپذیر است که هزینه را هم بهدنبال دارد.
گرفتار در قفس تحریم
مجیدرضا حریری
رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین
در بررسی موضوع اف ای تی اف، باید گفت مشکل اصلی ما تحریم هاست. به محض اینکه تحریمها از اقتصاد کشور برداشته شود مبادلات بانکی ما بهدلیل دو پیمانی که از مجموع دستورالعملهای معروف به دستورالعملهای اف ای تی اف و گروه ناظر اقدام مالی آن زمان بروز پیدا میکند. من قبلاً هم این مثال را زده ام. ما مثل پرندهای میمانیم که در قفس تحریم زندگی میکند اما در داخل این قفس تحریم بال و پرش را چیدهاند. درواقع آن بال و پر را با اف ای تی اف چیدهاند. حالا اگر هر لحظهای که در قفس تحریم باز شود ما قدرت پرواز نداریم بهدلیل اینکه بال و پرمان با اف ای تی اف چیده شده است. البته مقصود و تحلیل فعلی از منظر اقتصاد است چرا که هر مسأله سیاسی میتواند در روند مذاکره وجود داشته باشد و افراد سیاسی اف ای تی اف را بهعنوان گروگان مسأله تحریم نگه دارند. در حد دانش سیاسی من نمیتوانم در مورد این موضوع اظهار نظر کنم چون این احتمال وجود دارد که اف ای تی اف را برای مذاکرات تحریمی گروگان گرفته باشند که به جای خودش از نظر سیاسی قابل بحث است اما از نظر اقتصادی ما به محض اینکه از قفس تحریم بیرون بیاییم باید قبل از آن بال و پرمان را ترمیم کرده باشیم و مشکلاتمان را با اف ای تی اف حل کرده باشیم تا بتوانیم از قفس تحریم پر بکشیم و بیرون بیاییم پس بهترین حالت این است که اگر چشمانداز رفع تحریمها بر اقتصاد و سیاست ما حاکم است باید همزمان با مذاکراتی که برای رفع تحریمها صورت میگیرد آمادگی مذاکره را برای این داشته باشیم که موضوعاتمان را با گروه ناظر اقدام مالی و مسائلی که مربوط به پیمانهایست که آنها از ما خواستهاند را حل کنیم. یعنی تکلیفمان را با افایتیاف حل کرده باشیم که به محض اینکه شرایط تحریمی برطرف شد، بتوانیم حداکثر استفاده را از رفع شرایط تحریمی داشته باشیم و برای تجارت خارجی و جلب سرمایه و پروژههایمان انجام دهیم. کاری که دفعه قبل بعد از رفع تحریمهایی که ناشی از مذاکرات برجام بود نتوانستیم انجام دهیم و از زمانی که توافق برجام اجرایی شد و تحریمها برای مدت کوتاهی برداشته شد ما بهدلیل مشکلاتمان با اف ای تی اف کسانی که مایل به همکاری با ما بودند بهدلیل همین مشکلات نتوانستند با ما کار کنند و ما آن زمان را از دست دادیم و اینبار باید از آن تجربه استفاده کنیم.
خبرنگار
«فضای مجمع را منفی ندیدم و به همه سؤالات مجمع تشخیص پاسخ دادیم. این موضوع، جزو ضرورتهای بانکی و تصمیمگیری برای آن خیلی هم دیر شده است.» این جملات را عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی در جلسهای که با اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام در رابطه با موضوع FATF داشت، گزارش کرد. همتی درباره لوایح «پالرمو» و «سیاف تی» و دلایل و ضرورتهای تصویب این کنوانسیونها در مجمع تشخیص گفت: تصویب این لوایح به نفع کشور است و منتظر تصمیم مجمع تشخیص مصلحت نظام میمانیم. موضوع پرمناقشهای که تبعات اقتصادی اش عیان است اما با عینک سیاست بررسی میشود. آنچه از صحبت کارشناسان هم بر میآید پرهیز از اظهار نظرهای سیاسی است. با این حال پس از سالها بحث و گفتوگو درباره ضرورتهای پیوستن به این دو کنوانسیون و در آستانه نظر نهایی مجمع تشخیص مصلحت نظام از کارشناسان و فعالان اقتصادی خواستیم در این رابطه نظرشان را با «ایران» درمیان بگذارند. لازم به ذکر است که «کارگروه اقدام مالی» FATF، در سال ۱۹۸۹ و به دستور گروه هفت تأسیس شد و مقر آن در پاریس است. این کارگروه یک سازمان فرادولتی است که تلاش دارد با اجرای سیاستها و استانداردهای خود، جرایم مالی نظیر پولشویی، تأمین مالی تروریسم و سایر تهدیدهای مربوط به سیستم مالی بینالمللی را تحت نظارت قرار داده و از بروز آن جلوگیری کند.
یادداشت
پرهیز از اظهار نظر سیاسی
آلبرت بغزیان
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
هر نوع اظهار نظری درباره ماهیت FATF مستلزم این است که ابتدا ماهیت آن برای ما روشن شود. این موضوع بعد از اینکه بحث قوانین مقابله با پولشویی مطرح شد بویژه بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر ممکن است منابع مالی برای بخشهای تروریستی هم جابهجا شود. این مسائل موجب شد که گروهی بهنام اف ای تی اف تشکیل شود که کشورهای عضو با قوانین و مقررات بینالمللی منابع مالی خودشان را شفافسازی کنند. چیزی مانند شبکه شتاب بانکی که بانک مرکزی بر نقل و انتقالات نظارت میکند. اف ای تی اف هم معاملات مشکوک و معاملههایی که مقصد آن مشخص نیست یا اینکه مقصد آن برای گروههای خاص نامعلوم و مجرمانه است و همچنین پولهایی که مبدأ آن مشخص نباشد را مدیریت و رصد میکند. آن چه کشور ایران را مجبور میکند که به اف ای تی اف بپیوندد همچون بانکی است که از روبهرو شدن با شبکه شتاب عقب بیفتد. یعنی خدمات را از دست میدهد و به علاوه اینکه ممکن است کل عملکرد آن نهاد زیر سؤال برود. کشورهایی که عضو اف ای تی اف میشوند و قوانین آن را میپذیرند ممکن است از طرف سازمانهای بینالمللی دنیا مورد اتهام قرار گیرند و معاملات مشکوکی را برخی از کشورها با آنها انجام دهند که این معاملات مشکوک شامل قاچاق، دور زدن ممنوعیتها و اقدامهای تروریستی میشود. یعنی منابع مالی آن جابهجا میشود. به همین منظور این موضوع از نظر جهانی اجتنابناپذیر است و ما نمیگوییم اجباری است. ممکن است کشوری بدون عضو شدن با کشورهایی که اف ای تی اف را دور میزنند معامله کنند. در کل این مسأله به گونهای زیر سؤال رفتن سیستم بانکی است. بانکهای خارجی که میخواهند در کشور دیگری سرمایهگذاری کنند ابتدا این موضوع را رصد میکنند که آیا آن کشور عضو اف ای تی اف هست یا نه و آیا این سرمایهگذاری اعتبار جهانی آن را از بین میبرد یا نه. چرا که در غیر این صورت آن سرمایهگذار احتمال متهم شدن و جریمهشدن از طریق قوانین بینالمللی را دارد. به همین خاطر طرف کشورهای عضو هم، آن کشوری که عضو نیست را طرد میکنند و آن کشور امکانات مالی را از دست میدهد. این اتفاق از نظر اقتصادی مسألهای است که اقتصاد دانهای آنها نظرشان بر این است که عضویت در سازمانهای جهانی به گونهای باشد که از تجارت کالا و انتقال منابع مالی بر اساس قانون باشد. مسأله عضویت در (سازمان تجارت جهانی)wto اجتنابناپذیر است اما بسیاری از کشورها هم عضو آن نشدند و کارشان را هم انجام میدهند. به همین دلیل نباید درباره این موضوع اظهار نظر سیاسی کرد. چرا که اف ای تی اف یکسری شرایط را تحمیل میکند که از نظر مسئولان ارشد و نظام، مصلحتی در آن نیست که ما عضویت اف ای تی اف را بپذیریم. مانند لیستی از گروههای جهانی که آنها را در لیست تروریست قرار میدهند و ما آن را قبول نداریم. و بحث دیگر هم شفافسازی معاملاتی است که انجام میشود که دسترسی آنها به سیستم بانکی کشور میتواند به ایجاد یکسری بهانه و موقعیتی بینجامد که بتوانند ایران را بیشتر تحریم کنند. من در این مورد از نظر سیاسی هیچ اظهار نظری ندارم و آن چه که مصلحت کشور باشد را قبول دارم اما از نظر اقتصادی این عضویت یک امر اجتنابناپذیر است که هزینه را هم بهدنبال دارد.
گرفتار در قفس تحریم
مجیدرضا حریری
رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین
در بررسی موضوع اف ای تی اف، باید گفت مشکل اصلی ما تحریم هاست. به محض اینکه تحریمها از اقتصاد کشور برداشته شود مبادلات بانکی ما بهدلیل دو پیمانی که از مجموع دستورالعملهای معروف به دستورالعملهای اف ای تی اف و گروه ناظر اقدام مالی آن زمان بروز پیدا میکند. من قبلاً هم این مثال را زده ام. ما مثل پرندهای میمانیم که در قفس تحریم زندگی میکند اما در داخل این قفس تحریم بال و پرش را چیدهاند. درواقع آن بال و پر را با اف ای تی اف چیدهاند. حالا اگر هر لحظهای که در قفس تحریم باز شود ما قدرت پرواز نداریم بهدلیل اینکه بال و پرمان با اف ای تی اف چیده شده است. البته مقصود و تحلیل فعلی از منظر اقتصاد است چرا که هر مسأله سیاسی میتواند در روند مذاکره وجود داشته باشد و افراد سیاسی اف ای تی اف را بهعنوان گروگان مسأله تحریم نگه دارند. در حد دانش سیاسی من نمیتوانم در مورد این موضوع اظهار نظر کنم چون این احتمال وجود دارد که اف ای تی اف را برای مذاکرات تحریمی گروگان گرفته باشند که به جای خودش از نظر سیاسی قابل بحث است اما از نظر اقتصادی ما به محض اینکه از قفس تحریم بیرون بیاییم باید قبل از آن بال و پرمان را ترمیم کرده باشیم و مشکلاتمان را با اف ای تی اف حل کرده باشیم تا بتوانیم از قفس تحریم پر بکشیم و بیرون بیاییم پس بهترین حالت این است که اگر چشمانداز رفع تحریمها بر اقتصاد و سیاست ما حاکم است باید همزمان با مذاکراتی که برای رفع تحریمها صورت میگیرد آمادگی مذاکره را برای این داشته باشیم که موضوعاتمان را با گروه ناظر اقدام مالی و مسائلی که مربوط به پیمانهایست که آنها از ما خواستهاند را حل کنیم. یعنی تکلیفمان را با افایتیاف حل کرده باشیم که به محض اینکه شرایط تحریمی برطرف شد، بتوانیم حداکثر استفاده را از رفع شرایط تحریمی داشته باشیم و برای تجارت خارجی و جلب سرمایه و پروژههایمان انجام دهیم. کاری که دفعه قبل بعد از رفع تحریمهایی که ناشی از مذاکرات برجام بود نتوانستیم انجام دهیم و از زمانی که توافق برجام اجرایی شد و تحریمها برای مدت کوتاهی برداشته شد ما بهدلیل مشکلاتمان با اف ای تی اف کسانی که مایل به همکاری با ما بودند بهدلیل همین مشکلات نتوانستند با ما کار کنند و ما آن زمان را از دست دادیم و اینبار باید از آن تجربه استفاده کنیم.
راههای جلوگیری از فرسودگی شغلی کدام است؟
صبوریم، سنگ نیستیم
ترانه بنی یعقوب
گزارش نویس
«فرسودگی در اثر شفقت» شاید این عنوان چندان برایتان آشنا نباشد. آیا درباره فرسودگی شغلی حرف میزنیم؟چه نوع فرسودگی؟ فرسودگی بر اثر ساعات طولانی کار؟ فرسودگی بر اثر جنس کار؟
این عنوان وبیناری بود که چند روز قبل برگزار شد و هدفش شکل گرفتن گفتوگو بین روانپزشکان و کنشگران اجتماعی و کسانی بود که شغلشان با انسانها سر و کار دارد؛ فرسودگی ای که در اثر شفقت کاری به وجود میآید. راستی هیچ وقت با خودتان فکر کردهاید یک پرستار یا پزشک که دائم با مردم سر و کار دارد بعد از مدتی چطور میتواند با انبوهی از رنج کنار بیاید؟ امدادگران چطور؟ آنها که دائم در مناطق پر بحران رفت و آمد میکنند؟ یک روزنامه نگار چطور؟ کسی که دائم میان مردم و پای درددل آنهاست؛ رنج دیدگان را از نزدیک میبیند و رنج آنها را برای شما در قالب کلمات و تصویر بیان میکند.
در این وبینار که به منظور پاسخ دادن به همین سؤالات برگزار شد، یک امدادگر، یک روزنامه نگار و یک کنشگر اجتماعی تجربه زیسته خود را مطرح کردند و دکتر مریم رسولیان راههای پیشگیری از فرسودگی را بررسی کرد؛ موضوعی که بسیاری از روانپزشکان معتقدند خیلی کم به آن پرداخته شده است.
احمد بختیاری، مدیرعامل جمعیت غیردولتی خانه نجات ایران و امدادگر جمعیت هلال احمر، تجربه سالها حضور در بحرانهایی چون سیل و زلزله را داشته و در این وبینار نماینده امدادگران بود: «گاهی یک امدادگر بدون تجربه و آموزش، ناگهان به یک بحران ورود میکند. باید بپرسیم وقتی یک امدادگر با حمایت روانی آشنا نیست یکباره چطور وارد بحرانهای جدی و بلایا میشود؟ من احساس میکنم کسانی که به طور حرفهای وارد میشوند کمتر آسیب میبینند تا آنهایی که بر اثر احساسات وارد این حوزه میشوند.»
بختیاری در ادامه درباره تجربه زیستهاش در زلزله کرمانشاه و سیلهای سالهای اخیر اشاره میکند:«کرمانشاه شاید اولین زلزلهای در کشور بود که ما با ترافیک 5 کیلومتری کمکهای مردمی روبه رو شدیم و برایمان مهم بود بدانیم چرا مردم تلاش میکنند خودشان به منطقه بیایند و چرا کمکهایشان را از طریق دستگاههای متولی ارسال نمیکنند؟ وقتی این تعداد انسان وارد منطقه آسیب دیده میشوند، قطعاً رفتارهای حرفهای کمتر و کمتر میشود. ما فردی را در کرمانشاه دیدیم که همه اعضای خانوادهاش فوت کرده بودند؛ یک خانه سه طبقه که همه ساکنان آن فوت شده بود و این فرد فقط زنده بود. حال شاید در ظاهر ساده باشد برویم با کسی که همه اعضای خانوادهاش را از دست داده حرف بزنیم اما موضوع به این سادگی نیست.
در یکی از این گروهها یک روانشناس با ما همراه بود که تازه کار بود و میزان گفتوگوهایش با همان فردی که همه اعضای خانوادهاش را از دست داده بود خیلی زیاد بود و هر روز چند ساعت با این فرد حرف میزد. تا چند روز اول همه چیز عادی بود اما از روز چهارم فهمیدم امدادگری که همراه ماست خودش بشدت آشفته شده و ناراحت است و شرایط روحی مناسبی ندارد. یعنی آنقدر درگیر موضوعات مربوط به این خانواده شده و استراحت نکرده بود که خودش هم دچار آسیب شد. در گروههای امدادی حرفهای دنیا همیشه مددکار و مشاور و روانشناس هست و در خیلی از حوادث و بلایا سیستمی هست که اگر یک امدادگر در وضعیت سختی قرار گرفت میتواند از مرخصیهای سه روز تا یک هفته استفاده کرده و با مشاور و مددکار صحبت کند و فعالیت ورزشی و تفریحی داشته باشد. اما این را در سیستم خودمان نمیبینیم. استمرار دیدن صحنههای دلخراش و شنیدن تجربههای هولناک فرسوده کننده است.»
یک روزنامه نگار حوزه اجتماعی هم که بیشترین تجربهاش در حوزه آسیبهای اجتماعی بوده و روزنامهنگار میدانی است از تجربههایش میگوید: «یک روزنامهنگار فقط در محل پرتنش حضور ندارد بلکه بعد از آن باید بارها با همان صحنه مواجه شود. باید فایلهای صوتی را گوش دهد و تصاویر را دوباره ببیند و این درگیری تا زمانی که گزارش اش را بنویسد پیوسته با او است. او باید چشم در چشم سوژه بدوزد، با او احساس همدلی کند و حرفهایش را ساعتها بشنود تا بتواند روایت تأثیرگذاری ارائه دهد. اتفاقی که میافتد این است که بعد از مدتی دچار بیحسی میشود که این به هیچ وجه معنایش بیتفاوتی نسبت به آنچه میبیند و میشنود نیست بلکه از دیدن حجم زیاد و رنج دیگران کرخت میشود. خیلی اوقات ما از خودمان میپرسیم آیا به دیدن فاجعه عادت کردهایم؟ آیا حساسیت ما نسبت به موضوعات غمناک از دست رفته؟»
مینا کامران، کنشگر و تسهیلگر اجتماعی چند سال است در روستاهای سیستان و بلوچستان کار داوطلبانه میکند. او میگوید: «وقتی ناامیدی در جامعه افزایش مییابد از ما که فعال اجتماعی هستیم انگار بیشتر توقع میرود که حالمان خوب باشد و گاهی ما را مجسمه سفت و سختی میدانند که باید صدای همه را بشنویم و همیشه محکم بمانیم اما این تصویر درستی نیست. رفت و آمدها و برخورد با آدمهایی که هزار مشکل دارند تو را شکننده میکند اما نمیتوانی دردهایت را بروز بدهی. اینها به علاوه محدودیتهای دیگر، یک داوطلب را که به خاطر عشق و علاقهاش کار میکند واقعاً فرسوده میکند. گاهی ادارات و گاهی در سطوح بالاتر برای تو محدودیتهایی ایجاد میکنند که واقعاً کنشگر اجتماعی را خسته میکند.»
مریم رسولیان، روانپزشک و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران بعد از شنیدن حرفهای این فعالان و کنشگران میگوید: «من درباره شفقت و فرسودگی صحبت میکنم. کسانی که شغلشان سر و کار با رنج دیگران است. مثل معلمان و پرستاران. شما با موجودی بهنام انسان کار میکنید که غیر قابل پیشبینی است و نیازهایش کاملاً توسط شما برآورده نمیشود. امدادگران باید در شرایط سخت با انسانها کار کنند که این خود بستر فرسودگی را فراهم میکند. گزارشگر اجتماعی با مردم برخورد میکند و بلایا و مصایبی را گزارش میکند که بستری برای خستگی و فرسودگی فراهم میآورد. یکی از علائم فرسودگی خستگی هیجانی است؛ اینکه میگویی این کار فایده ندارد و دیگر تحمل استرس ندارم. وقتی در کارمان تحمل انتقاد نداریم یعنی داریم خسته و فرسوده میشویم. پزشکانی که زیاد بیمار میبینند این را زیاد تجربه میکنند چراکه باید دائماً به آه و رنجهای افراد دیگر گوش بدهند. نکته دوم مسخ شخصیت است یعنی انگار آن آدم کس دیگری میشود و ظرفیتش کم میشود این همان کرختی ای است که روزنامهنگاری که اینجا حرف زد دربارهاش گفت، این به خاطر شدت احساسات و محرکاتی است که شخص دیده و کرخت شده است. در بحرانها تا یک جایی این کرختی جنبه محافظتی دارد ولی در شرایط مزمن حساسیت آدمها را کم میکند. سومین بعد فرسودگی احساس عدم کفایت شخصی است. یعنی فرد میگوید دیگر توان ندارم. اینها علائم فرسودگی است و معلوم است فرد از خودش مراقبت نکرده است. این افراد باید تحت حمایتهای جمعی قرار بگیرند.»
دکتر رسولیان در تعریف شفقت هم میگوید: «شاید در این عنوان بیشتر شفقت نسبت به دیگران فهم شود اما من میگویم کسی که نسبت به خودش شفقت نداشته باشد نسبت به دیگران هم نمیتواند شفقت داشته باشد. این یک دروغ است که من خودم را فدای دیگران میکنم. تنها کسی میتواند به دیگران کمک کند که جای پای خودش محکم باشد. پس شفقت، مهربانی و همدلی چند زیرمجموعه دارد؛ اول اینکه کسی که شفقتورز است میپذیرد که رنج، بخش اجتنابناپذیر زندگی است. دوم اینکه بهدنبال راه حل است نه مقصر. فرد شفقتورز میتواند احساسات و رنج دیگران را درک کند و نهایتاً اینکه باور دارد که خودش تغییر میکند و دیگران هم تغییر میکنند و اینکه همیشه قرار نیست این رنج باشد و این نگاه، امید بهوجود میآورد.»
بهگفته وی موانع عمده شفقتورزی در برخی از فعالان اجتماعی این است که اغلب آنها کمال طلبند، خودسرزنش گرند و هر کاری که میکنند فکر میکنند کم کاری کردهاند: «شخص از خودش قدردانی نمیکند. ما باید به خودمان انرژی بدهیم تا بتوانیم به دیگران انرژی بدهیم اگر اینها وجود نداشته باشد افسردگی و ناامیدی پیش میآید.»
اگر هر کدام از ما درباره شغل خودمان و سختیهایش حرف بزنیم بیشتر به درک و همدلی درباره سختیهایمان میرسیم و میفهمیم کجا باید نسبت به خودمان هم شفقت بورزیم.
گزارش نویس
«فرسودگی در اثر شفقت» شاید این عنوان چندان برایتان آشنا نباشد. آیا درباره فرسودگی شغلی حرف میزنیم؟چه نوع فرسودگی؟ فرسودگی بر اثر ساعات طولانی کار؟ فرسودگی بر اثر جنس کار؟
این عنوان وبیناری بود که چند روز قبل برگزار شد و هدفش شکل گرفتن گفتوگو بین روانپزشکان و کنشگران اجتماعی و کسانی بود که شغلشان با انسانها سر و کار دارد؛ فرسودگی ای که در اثر شفقت کاری به وجود میآید. راستی هیچ وقت با خودتان فکر کردهاید یک پرستار یا پزشک که دائم با مردم سر و کار دارد بعد از مدتی چطور میتواند با انبوهی از رنج کنار بیاید؟ امدادگران چطور؟ آنها که دائم در مناطق پر بحران رفت و آمد میکنند؟ یک روزنامه نگار چطور؟ کسی که دائم میان مردم و پای درددل آنهاست؛ رنج دیدگان را از نزدیک میبیند و رنج آنها را برای شما در قالب کلمات و تصویر بیان میکند.
در این وبینار که به منظور پاسخ دادن به همین سؤالات برگزار شد، یک امدادگر، یک روزنامه نگار و یک کنشگر اجتماعی تجربه زیسته خود را مطرح کردند و دکتر مریم رسولیان راههای پیشگیری از فرسودگی را بررسی کرد؛ موضوعی که بسیاری از روانپزشکان معتقدند خیلی کم به آن پرداخته شده است.
احمد بختیاری، مدیرعامل جمعیت غیردولتی خانه نجات ایران و امدادگر جمعیت هلال احمر، تجربه سالها حضور در بحرانهایی چون سیل و زلزله را داشته و در این وبینار نماینده امدادگران بود: «گاهی یک امدادگر بدون تجربه و آموزش، ناگهان به یک بحران ورود میکند. باید بپرسیم وقتی یک امدادگر با حمایت روانی آشنا نیست یکباره چطور وارد بحرانهای جدی و بلایا میشود؟ من احساس میکنم کسانی که به طور حرفهای وارد میشوند کمتر آسیب میبینند تا آنهایی که بر اثر احساسات وارد این حوزه میشوند.»
بختیاری در ادامه درباره تجربه زیستهاش در زلزله کرمانشاه و سیلهای سالهای اخیر اشاره میکند:«کرمانشاه شاید اولین زلزلهای در کشور بود که ما با ترافیک 5 کیلومتری کمکهای مردمی روبه رو شدیم و برایمان مهم بود بدانیم چرا مردم تلاش میکنند خودشان به منطقه بیایند و چرا کمکهایشان را از طریق دستگاههای متولی ارسال نمیکنند؟ وقتی این تعداد انسان وارد منطقه آسیب دیده میشوند، قطعاً رفتارهای حرفهای کمتر و کمتر میشود. ما فردی را در کرمانشاه دیدیم که همه اعضای خانوادهاش فوت کرده بودند؛ یک خانه سه طبقه که همه ساکنان آن فوت شده بود و این فرد فقط زنده بود. حال شاید در ظاهر ساده باشد برویم با کسی که همه اعضای خانوادهاش را از دست داده حرف بزنیم اما موضوع به این سادگی نیست.
در یکی از این گروهها یک روانشناس با ما همراه بود که تازه کار بود و میزان گفتوگوهایش با همان فردی که همه اعضای خانوادهاش را از دست داده بود خیلی زیاد بود و هر روز چند ساعت با این فرد حرف میزد. تا چند روز اول همه چیز عادی بود اما از روز چهارم فهمیدم امدادگری که همراه ماست خودش بشدت آشفته شده و ناراحت است و شرایط روحی مناسبی ندارد. یعنی آنقدر درگیر موضوعات مربوط به این خانواده شده و استراحت نکرده بود که خودش هم دچار آسیب شد. در گروههای امدادی حرفهای دنیا همیشه مددکار و مشاور و روانشناس هست و در خیلی از حوادث و بلایا سیستمی هست که اگر یک امدادگر در وضعیت سختی قرار گرفت میتواند از مرخصیهای سه روز تا یک هفته استفاده کرده و با مشاور و مددکار صحبت کند و فعالیت ورزشی و تفریحی داشته باشد. اما این را در سیستم خودمان نمیبینیم. استمرار دیدن صحنههای دلخراش و شنیدن تجربههای هولناک فرسوده کننده است.»
یک روزنامه نگار حوزه اجتماعی هم که بیشترین تجربهاش در حوزه آسیبهای اجتماعی بوده و روزنامهنگار میدانی است از تجربههایش میگوید: «یک روزنامهنگار فقط در محل پرتنش حضور ندارد بلکه بعد از آن باید بارها با همان صحنه مواجه شود. باید فایلهای صوتی را گوش دهد و تصاویر را دوباره ببیند و این درگیری تا زمانی که گزارش اش را بنویسد پیوسته با او است. او باید چشم در چشم سوژه بدوزد، با او احساس همدلی کند و حرفهایش را ساعتها بشنود تا بتواند روایت تأثیرگذاری ارائه دهد. اتفاقی که میافتد این است که بعد از مدتی دچار بیحسی میشود که این به هیچ وجه معنایش بیتفاوتی نسبت به آنچه میبیند و میشنود نیست بلکه از دیدن حجم زیاد و رنج دیگران کرخت میشود. خیلی اوقات ما از خودمان میپرسیم آیا به دیدن فاجعه عادت کردهایم؟ آیا حساسیت ما نسبت به موضوعات غمناک از دست رفته؟»
مینا کامران، کنشگر و تسهیلگر اجتماعی چند سال است در روستاهای سیستان و بلوچستان کار داوطلبانه میکند. او میگوید: «وقتی ناامیدی در جامعه افزایش مییابد از ما که فعال اجتماعی هستیم انگار بیشتر توقع میرود که حالمان خوب باشد و گاهی ما را مجسمه سفت و سختی میدانند که باید صدای همه را بشنویم و همیشه محکم بمانیم اما این تصویر درستی نیست. رفت و آمدها و برخورد با آدمهایی که هزار مشکل دارند تو را شکننده میکند اما نمیتوانی دردهایت را بروز بدهی. اینها به علاوه محدودیتهای دیگر، یک داوطلب را که به خاطر عشق و علاقهاش کار میکند واقعاً فرسوده میکند. گاهی ادارات و گاهی در سطوح بالاتر برای تو محدودیتهایی ایجاد میکنند که واقعاً کنشگر اجتماعی را خسته میکند.»
مریم رسولیان، روانپزشک و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران بعد از شنیدن حرفهای این فعالان و کنشگران میگوید: «من درباره شفقت و فرسودگی صحبت میکنم. کسانی که شغلشان سر و کار با رنج دیگران است. مثل معلمان و پرستاران. شما با موجودی بهنام انسان کار میکنید که غیر قابل پیشبینی است و نیازهایش کاملاً توسط شما برآورده نمیشود. امدادگران باید در شرایط سخت با انسانها کار کنند که این خود بستر فرسودگی را فراهم میکند. گزارشگر اجتماعی با مردم برخورد میکند و بلایا و مصایبی را گزارش میکند که بستری برای خستگی و فرسودگی فراهم میآورد. یکی از علائم فرسودگی خستگی هیجانی است؛ اینکه میگویی این کار فایده ندارد و دیگر تحمل استرس ندارم. وقتی در کارمان تحمل انتقاد نداریم یعنی داریم خسته و فرسوده میشویم. پزشکانی که زیاد بیمار میبینند این را زیاد تجربه میکنند چراکه باید دائماً به آه و رنجهای افراد دیگر گوش بدهند. نکته دوم مسخ شخصیت است یعنی انگار آن آدم کس دیگری میشود و ظرفیتش کم میشود این همان کرختی ای است که روزنامهنگاری که اینجا حرف زد دربارهاش گفت، این به خاطر شدت احساسات و محرکاتی است که شخص دیده و کرخت شده است. در بحرانها تا یک جایی این کرختی جنبه محافظتی دارد ولی در شرایط مزمن حساسیت آدمها را کم میکند. سومین بعد فرسودگی احساس عدم کفایت شخصی است. یعنی فرد میگوید دیگر توان ندارم. اینها علائم فرسودگی است و معلوم است فرد از خودش مراقبت نکرده است. این افراد باید تحت حمایتهای جمعی قرار بگیرند.»
دکتر رسولیان در تعریف شفقت هم میگوید: «شاید در این عنوان بیشتر شفقت نسبت به دیگران فهم شود اما من میگویم کسی که نسبت به خودش شفقت نداشته باشد نسبت به دیگران هم نمیتواند شفقت داشته باشد. این یک دروغ است که من خودم را فدای دیگران میکنم. تنها کسی میتواند به دیگران کمک کند که جای پای خودش محکم باشد. پس شفقت، مهربانی و همدلی چند زیرمجموعه دارد؛ اول اینکه کسی که شفقتورز است میپذیرد که رنج، بخش اجتنابناپذیر زندگی است. دوم اینکه بهدنبال راه حل است نه مقصر. فرد شفقتورز میتواند احساسات و رنج دیگران را درک کند و نهایتاً اینکه باور دارد که خودش تغییر میکند و دیگران هم تغییر میکنند و اینکه همیشه قرار نیست این رنج باشد و این نگاه، امید بهوجود میآورد.»
بهگفته وی موانع عمده شفقتورزی در برخی از فعالان اجتماعی این است که اغلب آنها کمال طلبند، خودسرزنش گرند و هر کاری که میکنند فکر میکنند کم کاری کردهاند: «شخص از خودش قدردانی نمیکند. ما باید به خودمان انرژی بدهیم تا بتوانیم به دیگران انرژی بدهیم اگر اینها وجود نداشته باشد افسردگی و ناامیدی پیش میآید.»
اگر هر کدام از ما درباره شغل خودمان و سختیهایش حرف بزنیم بیشتر به درک و همدلی درباره سختیهایمان میرسیم و میفهمیم کجا باید نسبت به خودمان هم شفقت بورزیم.
گزارش «ایران» از مشکلات خانواده ها و افزایش هزینههای نگهداری سالمندان در منزل
3 تا 6 میلیون تومان هزینه ماهانه نگهداری هر سالمند!
پرستو رفیعی
خبرنگار
حدود یکسال از شیوع بیماری خطرناک کرونا در ایران میگذرد. در روزهای ابتدایی همهگیری، کمتر کسی به ویروس چینی اهمیت میداد. برخی حضور این میهمان ناخوانده را شایعه میدانستند و گروهی دیگر خود را قویتر از آن قلمداد میکردند. اما دیری نگذشت که این ویروس عجیبالخلقه و مرموز شاهرگ حیاتمان را نشانه رفت. مرگومیر ناشی از ابتلا به کرونا - بخصوص - در میان سالمندان افزایش یافت و متخصصان هشدار دادند سالمندان و افراد دارای بیماریهای زمینهای بیشتر از سایرین در معرض خطر هستند. در شرایطی که بیش از 8 میلیون نفر از جمعیت کشور را سالمندان تشکیل میدهند و حدود 20 درصد این جمعیت سالمندانی هستند که به مراقبت و نگهداری نیاز دارند مسئولیت فرزندان و نهادهای حمایتی در حفظ حیات این قشر از جامعه بیش از پیش افزایش یافت. حالا دیگر پدران و مادرانی که بواسطه کهولت سن با مشکلات و مسائل بسیاری دست و پنجه نرم میکنند در وضعیت دشوارتری قرار گرفتهاند. استفاده آنها از خدمات مراکز بهداشتی و درمانی سخت و البته خطرناک شده است. چرا که بیشتر مراکز درمانی کشور برای عبور از بحران کرونا به درمان مبتلایان به بیماری چینی اختصاص یافتهاند و تردد فرد سالمند در این مراکز میتواند تهدیدی برای جان او باشد. از سوی دیگر کم نیستند تعداد سالمندانی که برای ادامه حیات نیازمند نگهداری و مراقبت شبانه روزی هستند اما حضور آنها در مراکز شبانه روزی، سلامتی و زندگیشان را به خطر میاندازد.
حقوق پدرم با هزینه های نگهداری تناسب ندارد
مریم بهادری یکی از افرادی است که برای نگهداری از پدر به خدمات مراکز مراقبتی احتیاج دارد. پدرش دوسال پیش سکته کرده و از آن پس با وجود انجام فیزیوتراپی و درمانهای لازم نتوانسته روی پاهایش بایستد. او به «ایران» میگوید:«نیمی از بدن پدرم بیحس است. نمیتواند امور مربوط به خود را براحتی انجام دهد. نگهداری از او برایمان خیلی سخت است. بارها تصمیم گرفتیم که از مراکز مراقبت در منزل یک مراقب استخدام کنیم اما متأسفانه هزینه این مراکز بسیار زیاد است. پدرم مستمری بگیر است. ماهانه حدود 3 میلیون و 500 هزار تومان دریافت میکند، درحالی که حقوق یک مراقب، نه یک بهیار و نه حتی یک کمک بهیار برای 6 روز در هفته حضور شبانه روزی ماهانه 4 میلیون و 500 هزار تومان تا 4 میلیون و 700 هزار تومان است. البته برای عقد قرارداد 6 ماهه باید یک پایه حقوق هم به حساب مرکز نگهداری واریز کنیم. با وجود این، این مراقب حتی نمیتواند سرم یا سوند نصب کند و ما برای نصب سرم و سوند هم باید هزینهای حدود 200 هزار تومان بهصورت جداگانه به پرستار بپردازیم.»
بهادری ادامه میدهد: «برای صرفهجویی خواستیم از یک کمک بهیار دعوت بههمکاری کنیم اما طبق گفتههای مشاور مؤسسه کمک بهیار هم حق نصب سرم یا سوند را ندارد و فقط میتواند سوند را تخلیه کند. با این حال حقوق او حدود 6 میلیون و 500 هزار تومان در ماه بود. پرداخت این هزینهها برای ما بسیار سخت است. چون هزینههای پدر که فقط به نگهداری ختم نمیشود. خورد وخوراک، پوشاک و سایر هزینههای جاری زندگی و همچنین هزینه دارو و ویزیت پزشک هم به این هزینهها اضافه میشود. با شیوع بیماری کرونا یکی از برادرانم بیکار شده است. متأسفانه ما از پس هزینههای استخدام مراقب برنمی آییم و بهصورت نوبتی از پدر نگهداری میکنیم اما ترس از اینکه شاید هریک از ما ناقل کرونا باشیم و پدرمان را بیمار کنیم نمیگذارد آب خوش از گلوی ما پایین برود.»مهراد زینالی اما یکی از افرادی است که برای مادرش یک مراقب استخدام کرده است. او به «ایران» میگوید: «متأسفانه برخی از این افراد آموزش لازم را ندیدهاند. اولین مراقبی که برای نگهداری از مادرم آمده بود وظایفش را بدرستی انجام نمیداد. حتی یکبار که سرزده به خانه مادرم رفتم با جاسیگاری پر و فضایی پر از دود سیگار مواجه شدم.اینکه آن خانم بدون مراعات حال مادرم هرگونه که دوست داشت رفتار میکرد مرا بشدت شوکه کرده بود. موضوع را به شرکت گزارش دادم و آنها بسرعت یک مراقب جایگزین فرستادند. گمان میکردم که شرکتها نیروی کاملاً تأیید شده و واجد صلاحیت اعزام میکنند اما این طور نبود البته باید بگویم که آنها در اصلاح مشکل بهطور کامل احساس مسئولیت داشتند. با وجود این من و همسرم هر از گاهی بهصورت سرزده به خانه مادر میرویم تا عملکرد مراقب جدید را کنترل کنیم.»
او تأکید میکند: «خوشبختانه مراقب جدید با خانم قبلی خیلی متفاوت است. حضور این خانم در کنار مادرم و هم صحبتی با او، جان دوبارهای به مادر بخشیده است. خوردن بموقع داروها و تعویض بموقع پوشک حال مادرم را بهتر کرده و بخوبی میتوان امید به زندگی را در رفتار مادرم احساس کرد. اما خدا میداند من تا چه زمانی میتوانم از پس هزینهها بربیایم.»یک حساب سرانگشتی نشان میدهد این مبالغ در شرایط اقتصادی فعلی بهعنوان حقوق برای یک فرد آنقدرها هم زیاد به نظر نمیرسد اما مشکل اصلی عدم تناسب آن با درآمد یک سالمند است. مشکلی که نیازمند موشکافی و ارائه راهکاری اساسی است. اما آیا هزینه سرسام آور خدمات مراقبتی در منزل برای سالمندان تنها مشکلی است که سالمندان نیازمند به مراقبت با آن دست به گریبانند؟
مراقبان آموزش ندیده !
دکتر احمد دلبری، متخصص طب سالمندی معتقد است نیاز به خدمات مراقبت در منزل برای سالمندان یکی از مسائل و مشکلات اصلی دوره سالمندی است. او به «ایران» میگوید: «با توجه به مشکلات سالمندان برای تردد در مراکز خدمات بهداشتی بخصوص پس از شیوع ویروس کرونا در سراسر کشور، امکان دسترسی این گروه به مراکز درمانی بسیار سخت و حتی خطرناک شده است. به همین دلیل بهتر است خدمات بهداشتی و درمانی در منزل به آنها ارائه شود. اما در کشور ما در این حوزه هنوز اقدامی جدی، علمی و استاندارد صورت نگرفته است. این درحالی است که در دنیا خدمات پزشکی، پرستاری و مراقبتی به سالمندان یکی از اولویتهای سرویسهای خدماتی است.»
او ادامه میدهد: «هزینههایی که برای این مؤسسات تعریف شده با درآمد سالمندان و بازنشستگان تناسب و همخوانی ندارد و بخش اعظمی از این گروه حتی توان پرداخت همان تعرفهای را که وزارت بهداشت اعلام کرده، ندارند. در دنیا بخش عمدهای از این هزینهها توسط سرویسهای بیمه تکمیلی پرداخت میشود. همچنین سیاستهای تشویقی مانند معافیت مالیاتی برای فرزندانی که از والدین سالمند خود مراقبت میکنند، اعمال میشود. همینها باعث شده سالمندان براحتی دوران سالمندی را سپری کنند. اما متأسفانه در کشور ما با وجود اینکه در برنامه پنجم توسعه آورده شده که بازنشستگان نیز مانند کارمندان باید از خدمات بیمه تکمیلی برخوردار باشند بیشتر بازنشستگان ما از این خدمات محروم هستند. از سوی دیگر تنها 46 درصد سالمندان کشور از حقوق و مستمری بازنشستگی برخوردارند و این بدان معناست که گروه بزرگی از سالمندان ازهمان حداقل پرداختی در قالب مستمری دوران بازنشستگی محروم هستند. به همین دلیل نیاز به حمایت سازمانهای حمایتی بشدت محسوس است.»دکتر دلبری با اشاره به اینکه در برنامه پنجم و ششم توسعه آمده که سازمان بهزیستی مکلف است سالانه 25 درصد سالمندان واجد شرایط را تحت پوشش قرار دهد، میافزاید: «در دو برنامه توسعه به کرات به سازمانهای حمایتی توصیه شده در جهت بهبود وضعیت سالمندان اقدام کنند. همچنین به صراحت در سیاستهای ابلاغی رهبرمعظم انقلاب، حمایت و توانمندسازی سالمندان آورده شده، اما هنوز هیچ اقدام جدی و عملی برای آن صورت نگرفته است.»این متخصص طب سالمندی تأکید میکند: «جدای از موضوع مالی، متأسفانه بزرگترین مشکل کشور ما در حوزه خدمات مراقبتی ارائه این خدمات توسط مراقبان آموزش ندیده است. بخش اعظم مراقبان رسمی که توسط مؤسسات و مراکز مراقبتی به منزل سالمندان اعزام میشوند آموزشهای لازم را ندیدهاند.»
نارضایتی طرفین و مؤسساتی
در آستانه ورشکستگی
محمد شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستاران معتقد است: اگر از هم اکنون به فکر تهیه زیرساختهای مناسب برای ارائه خدمات نباشیم در آیندهای نه چندان دور با بحران سالمندی مواجه خواهیم شد. او به «ایران» میگوید: «در کشورهای توسعه یافته اروپا و امریکا سیستم سلامت شفاف است و برای افرادی که داخل نظام ارجاع قرار می گیرند، هزینههای درمان رایگان است. در واقع این کشورها با بیمه تکمیلی مشکل شهروندان خود را رفع کردهاند. در کشوری مانند امریکا از حدود 70، 60 سال پیش مراکز ارائه خدمات مراقبتی به سالمندان ایجاد شده است اما در کشور ما هنوز اقدامی مناسب و صحیح صورت نگرفته است.» او درباره بالابودن تعرفههای مربوط به نگهداری در منزل میگوید: «5 تا 6 میلیون تومان در ماه برای یک سالمند مستمری بگیر زیاد است اما از نظر فردی که وظیفه مراقبت را برعهده میگیرد این مبالغ نه تنها زیاد نیست بلکه کم است. چون او بیمه نمیشود و آینده شغلی ندارد. در حالی که اگر بهعنوان یک کارگر ساده در یک کارگاه استخدام شود علاوه بر دریافت حداقل حقوق، بیمه هم میشود. معمولاً مراقبان از روی ناچاری به این شغل روی میآورند. «شریفی مقدم با بیان اینکه بیشتر مؤسسات خدمات در منزل نیز وضعیت مالی مناسبی ندارند و در آستانه تعطیلی قرار گرفتهاند، میگوید: «معمولاً هر سه طرف یعنی خانواده سالمند، مرکز مراقبت و نگهداری و همچنین فرد مراقب، ناراضی هستند اما اگر خدمات این مراکز بیمه شده، زیرساختهای لازم فراهم شود خدمت بزرگی به سالمندان صورت می گیرد. همچنین از تحمیل هزینههای اضافه بهنظام بهداشت و سلامت کشور پیشگیری خواهد شد. زیرا اگر از سالمند بدرستی مراقبت شود او دچار مشکلاتی مانند زمین خوردن و شکستگی عضو و بهدنبال آن بستری شدن در بیمارستان و تحمیل هزینههای سرسام آور به خانواده و نظام سلامت نخواهد شد.»
خبرنگار
حدود یکسال از شیوع بیماری خطرناک کرونا در ایران میگذرد. در روزهای ابتدایی همهگیری، کمتر کسی به ویروس چینی اهمیت میداد. برخی حضور این میهمان ناخوانده را شایعه میدانستند و گروهی دیگر خود را قویتر از آن قلمداد میکردند. اما دیری نگذشت که این ویروس عجیبالخلقه و مرموز شاهرگ حیاتمان را نشانه رفت. مرگومیر ناشی از ابتلا به کرونا - بخصوص - در میان سالمندان افزایش یافت و متخصصان هشدار دادند سالمندان و افراد دارای بیماریهای زمینهای بیشتر از سایرین در معرض خطر هستند. در شرایطی که بیش از 8 میلیون نفر از جمعیت کشور را سالمندان تشکیل میدهند و حدود 20 درصد این جمعیت سالمندانی هستند که به مراقبت و نگهداری نیاز دارند مسئولیت فرزندان و نهادهای حمایتی در حفظ حیات این قشر از جامعه بیش از پیش افزایش یافت. حالا دیگر پدران و مادرانی که بواسطه کهولت سن با مشکلات و مسائل بسیاری دست و پنجه نرم میکنند در وضعیت دشوارتری قرار گرفتهاند. استفاده آنها از خدمات مراکز بهداشتی و درمانی سخت و البته خطرناک شده است. چرا که بیشتر مراکز درمانی کشور برای عبور از بحران کرونا به درمان مبتلایان به بیماری چینی اختصاص یافتهاند و تردد فرد سالمند در این مراکز میتواند تهدیدی برای جان او باشد. از سوی دیگر کم نیستند تعداد سالمندانی که برای ادامه حیات نیازمند نگهداری و مراقبت شبانه روزی هستند اما حضور آنها در مراکز شبانه روزی، سلامتی و زندگیشان را به خطر میاندازد.
حقوق پدرم با هزینه های نگهداری تناسب ندارد
مریم بهادری یکی از افرادی است که برای نگهداری از پدر به خدمات مراکز مراقبتی احتیاج دارد. پدرش دوسال پیش سکته کرده و از آن پس با وجود انجام فیزیوتراپی و درمانهای لازم نتوانسته روی پاهایش بایستد. او به «ایران» میگوید:«نیمی از بدن پدرم بیحس است. نمیتواند امور مربوط به خود را براحتی انجام دهد. نگهداری از او برایمان خیلی سخت است. بارها تصمیم گرفتیم که از مراکز مراقبت در منزل یک مراقب استخدام کنیم اما متأسفانه هزینه این مراکز بسیار زیاد است. پدرم مستمری بگیر است. ماهانه حدود 3 میلیون و 500 هزار تومان دریافت میکند، درحالی که حقوق یک مراقب، نه یک بهیار و نه حتی یک کمک بهیار برای 6 روز در هفته حضور شبانه روزی ماهانه 4 میلیون و 500 هزار تومان تا 4 میلیون و 700 هزار تومان است. البته برای عقد قرارداد 6 ماهه باید یک پایه حقوق هم به حساب مرکز نگهداری واریز کنیم. با وجود این، این مراقب حتی نمیتواند سرم یا سوند نصب کند و ما برای نصب سرم و سوند هم باید هزینهای حدود 200 هزار تومان بهصورت جداگانه به پرستار بپردازیم.»
بهادری ادامه میدهد: «برای صرفهجویی خواستیم از یک کمک بهیار دعوت بههمکاری کنیم اما طبق گفتههای مشاور مؤسسه کمک بهیار هم حق نصب سرم یا سوند را ندارد و فقط میتواند سوند را تخلیه کند. با این حال حقوق او حدود 6 میلیون و 500 هزار تومان در ماه بود. پرداخت این هزینهها برای ما بسیار سخت است. چون هزینههای پدر که فقط به نگهداری ختم نمیشود. خورد وخوراک، پوشاک و سایر هزینههای جاری زندگی و همچنین هزینه دارو و ویزیت پزشک هم به این هزینهها اضافه میشود. با شیوع بیماری کرونا یکی از برادرانم بیکار شده است. متأسفانه ما از پس هزینههای استخدام مراقب برنمی آییم و بهصورت نوبتی از پدر نگهداری میکنیم اما ترس از اینکه شاید هریک از ما ناقل کرونا باشیم و پدرمان را بیمار کنیم نمیگذارد آب خوش از گلوی ما پایین برود.»مهراد زینالی اما یکی از افرادی است که برای مادرش یک مراقب استخدام کرده است. او به «ایران» میگوید: «متأسفانه برخی از این افراد آموزش لازم را ندیدهاند. اولین مراقبی که برای نگهداری از مادرم آمده بود وظایفش را بدرستی انجام نمیداد. حتی یکبار که سرزده به خانه مادرم رفتم با جاسیگاری پر و فضایی پر از دود سیگار مواجه شدم.اینکه آن خانم بدون مراعات حال مادرم هرگونه که دوست داشت رفتار میکرد مرا بشدت شوکه کرده بود. موضوع را به شرکت گزارش دادم و آنها بسرعت یک مراقب جایگزین فرستادند. گمان میکردم که شرکتها نیروی کاملاً تأیید شده و واجد صلاحیت اعزام میکنند اما این طور نبود البته باید بگویم که آنها در اصلاح مشکل بهطور کامل احساس مسئولیت داشتند. با وجود این من و همسرم هر از گاهی بهصورت سرزده به خانه مادر میرویم تا عملکرد مراقب جدید را کنترل کنیم.»
او تأکید میکند: «خوشبختانه مراقب جدید با خانم قبلی خیلی متفاوت است. حضور این خانم در کنار مادرم و هم صحبتی با او، جان دوبارهای به مادر بخشیده است. خوردن بموقع داروها و تعویض بموقع پوشک حال مادرم را بهتر کرده و بخوبی میتوان امید به زندگی را در رفتار مادرم احساس کرد. اما خدا میداند من تا چه زمانی میتوانم از پس هزینهها بربیایم.»یک حساب سرانگشتی نشان میدهد این مبالغ در شرایط اقتصادی فعلی بهعنوان حقوق برای یک فرد آنقدرها هم زیاد به نظر نمیرسد اما مشکل اصلی عدم تناسب آن با درآمد یک سالمند است. مشکلی که نیازمند موشکافی و ارائه راهکاری اساسی است. اما آیا هزینه سرسام آور خدمات مراقبتی در منزل برای سالمندان تنها مشکلی است که سالمندان نیازمند به مراقبت با آن دست به گریبانند؟
مراقبان آموزش ندیده !
دکتر احمد دلبری، متخصص طب سالمندی معتقد است نیاز به خدمات مراقبت در منزل برای سالمندان یکی از مسائل و مشکلات اصلی دوره سالمندی است. او به «ایران» میگوید: «با توجه به مشکلات سالمندان برای تردد در مراکز خدمات بهداشتی بخصوص پس از شیوع ویروس کرونا در سراسر کشور، امکان دسترسی این گروه به مراکز درمانی بسیار سخت و حتی خطرناک شده است. به همین دلیل بهتر است خدمات بهداشتی و درمانی در منزل به آنها ارائه شود. اما در کشور ما در این حوزه هنوز اقدامی جدی، علمی و استاندارد صورت نگرفته است. این درحالی است که در دنیا خدمات پزشکی، پرستاری و مراقبتی به سالمندان یکی از اولویتهای سرویسهای خدماتی است.»
او ادامه میدهد: «هزینههایی که برای این مؤسسات تعریف شده با درآمد سالمندان و بازنشستگان تناسب و همخوانی ندارد و بخش اعظمی از این گروه حتی توان پرداخت همان تعرفهای را که وزارت بهداشت اعلام کرده، ندارند. در دنیا بخش عمدهای از این هزینهها توسط سرویسهای بیمه تکمیلی پرداخت میشود. همچنین سیاستهای تشویقی مانند معافیت مالیاتی برای فرزندانی که از والدین سالمند خود مراقبت میکنند، اعمال میشود. همینها باعث شده سالمندان براحتی دوران سالمندی را سپری کنند. اما متأسفانه در کشور ما با وجود اینکه در برنامه پنجم توسعه آورده شده که بازنشستگان نیز مانند کارمندان باید از خدمات بیمه تکمیلی برخوردار باشند بیشتر بازنشستگان ما از این خدمات محروم هستند. از سوی دیگر تنها 46 درصد سالمندان کشور از حقوق و مستمری بازنشستگی برخوردارند و این بدان معناست که گروه بزرگی از سالمندان ازهمان حداقل پرداختی در قالب مستمری دوران بازنشستگی محروم هستند. به همین دلیل نیاز به حمایت سازمانهای حمایتی بشدت محسوس است.»دکتر دلبری با اشاره به اینکه در برنامه پنجم و ششم توسعه آمده که سازمان بهزیستی مکلف است سالانه 25 درصد سالمندان واجد شرایط را تحت پوشش قرار دهد، میافزاید: «در دو برنامه توسعه به کرات به سازمانهای حمایتی توصیه شده در جهت بهبود وضعیت سالمندان اقدام کنند. همچنین به صراحت در سیاستهای ابلاغی رهبرمعظم انقلاب، حمایت و توانمندسازی سالمندان آورده شده، اما هنوز هیچ اقدام جدی و عملی برای آن صورت نگرفته است.»این متخصص طب سالمندی تأکید میکند: «جدای از موضوع مالی، متأسفانه بزرگترین مشکل کشور ما در حوزه خدمات مراقبتی ارائه این خدمات توسط مراقبان آموزش ندیده است. بخش اعظم مراقبان رسمی که توسط مؤسسات و مراکز مراقبتی به منزل سالمندان اعزام میشوند آموزشهای لازم را ندیدهاند.»
نارضایتی طرفین و مؤسساتی
در آستانه ورشکستگی
محمد شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستاران معتقد است: اگر از هم اکنون به فکر تهیه زیرساختهای مناسب برای ارائه خدمات نباشیم در آیندهای نه چندان دور با بحران سالمندی مواجه خواهیم شد. او به «ایران» میگوید: «در کشورهای توسعه یافته اروپا و امریکا سیستم سلامت شفاف است و برای افرادی که داخل نظام ارجاع قرار می گیرند، هزینههای درمان رایگان است. در واقع این کشورها با بیمه تکمیلی مشکل شهروندان خود را رفع کردهاند. در کشوری مانند امریکا از حدود 70، 60 سال پیش مراکز ارائه خدمات مراقبتی به سالمندان ایجاد شده است اما در کشور ما هنوز اقدامی مناسب و صحیح صورت نگرفته است.» او درباره بالابودن تعرفههای مربوط به نگهداری در منزل میگوید: «5 تا 6 میلیون تومان در ماه برای یک سالمند مستمری بگیر زیاد است اما از نظر فردی که وظیفه مراقبت را برعهده میگیرد این مبالغ نه تنها زیاد نیست بلکه کم است. چون او بیمه نمیشود و آینده شغلی ندارد. در حالی که اگر بهعنوان یک کارگر ساده در یک کارگاه استخدام شود علاوه بر دریافت حداقل حقوق، بیمه هم میشود. معمولاً مراقبان از روی ناچاری به این شغل روی میآورند. «شریفی مقدم با بیان اینکه بیشتر مؤسسات خدمات در منزل نیز وضعیت مالی مناسبی ندارند و در آستانه تعطیلی قرار گرفتهاند، میگوید: «معمولاً هر سه طرف یعنی خانواده سالمند، مرکز مراقبت و نگهداری و همچنین فرد مراقب، ناراضی هستند اما اگر خدمات این مراکز بیمه شده، زیرساختهای لازم فراهم شود خدمت بزرگی به سالمندان صورت می گیرد. همچنین از تحمیل هزینههای اضافه بهنظام بهداشت و سلامت کشور پیشگیری خواهد شد. زیرا اگر از سالمند بدرستی مراقبت شود او دچار مشکلاتی مانند زمین خوردن و شکستگی عضو و بهدنبال آن بستری شدن در بیمارستان و تحمیل هزینههای سرسام آور به خانواده و نظام سلامت نخواهد شد.»
درگذشت یک روزنامهنگار بر اثر کرونا
علی اکرمی، روزنامهنگار به دلیل بیماری کرونا، دار فانی را وداع گفت.
به گزارش خبرنگار« ایران»، علی اکرمی در سن ۴۳ سالگی پس از طی یک دوره کوتاه بیماری کرونا، صبح امروز در یکی از بیمارستان های شهر تهران دارفانی را وداع گفت. او هفته گذشته نیزدر پستی در توئیتر از ابتلای خود به ویروس کرونا خبر داده بود. اکرمی در روزنامههای ملت، توسعه، اعتماد و نوروز قلم زده بود و عضو شورای سردبیری پایگاه نفت خبر و مشاور مجله تهران شهر بود.همچنین اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری و محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری، وزیر ارتباطات، محمد خاتمی و محمدرضا عارف در پیامی درگذشت مرحوم علی اکرمی از جوانان پرتلاش و فعالان رسانهای اصلاحطلب را تسلیت گفتند.
به گزارش خبرنگار« ایران»، علی اکرمی در سن ۴۳ سالگی پس از طی یک دوره کوتاه بیماری کرونا، صبح امروز در یکی از بیمارستان های شهر تهران دارفانی را وداع گفت. او هفته گذشته نیزدر پستی در توئیتر از ابتلای خود به ویروس کرونا خبر داده بود. اکرمی در روزنامههای ملت، توسعه، اعتماد و نوروز قلم زده بود و عضو شورای سردبیری پایگاه نفت خبر و مشاور مجله تهران شهر بود.همچنین اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری و محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری، وزیر ارتباطات، محمد خاتمی و محمدرضا عارف در پیامی درگذشت مرحوم علی اکرمی از جوانان پرتلاش و فعالان رسانهای اصلاحطلب را تسلیت گفتند.
شبکههای تلویزیونی در تب و تاب سریالهای نوروزی
دست پر شبکه یک سیما و انتخاب عجیب شبکه 3
گروه فرهنگی/ هر سال با نزدیک شدن به ایام نوروز بحثها و گمانهزنیها درباره سریالهای ویژه عید بالا میگیرد. سریالهای نوروز همچون اکران نوروزی سینما، فرصت طلایی برای دیده شدن دارند. بخش زیادی از مردم در باقی ایام سال اطلاع چندانی از کنداکتور پخش سریالهای شبانه ندارند اما اگر از آنها درباره سریالهای نوروزی سؤال بپرسید حداقل یکی دو قسمتی از این سریالها به خاطرات نوروزیشان گره خورده است. بیشترین خاطرات احتمالاً از آن سریال «پایتخت» است که در این سالها جزو جداییناپذیر نوروز شده و به سین هشتم تبدیل شده است. فارغ از این که تلویویزیون مخاطب گذشته را دارد یا نه، نوروز همچنان از فصول امتحانی این رسانه است و درباره کارنامه کاری آن بحث میشود، عملکرد آن با سالهای گذشته قیاس میشود و بهعنوان مثال از جای خالی مجموعههایی چون «کلاهقرمزی و پسرخاله» یاد میشود. با شیوع کرونا و تعطیلی دید و بازدیدهای نوروز، نقش تلویزیون در این ایام پررنگتر شده و مطالبات از این رسانه برای تولید برنامههای سرگرمکننده جدیتر شده است. سال گذشته سریالهای تلویزیون توفیق چندانی در جلب رضایت مخاطب نداشت و انتظار این است که امسال با توجه به شرایط پیشبینی شده حاصل از کرونا، برنامههای تولیدی جذابیتهای حداقلی برای همراهی مخاطب در شبهای خلوت عید را داشته باشد و برای ساعاتی او را سرگرم کند. درباره سریالهای منتخب تلویزیون برای نوروز تاکنون خبر رسمی از سوی روابط عمومی این سازمان منتشر نشده است. آنچه میخوانید چند و چون سریالهایی است که نامشان در گمانهزنیهای رسانهای بیشتر شنیده میشود و احتمال پخششان پررنگتر است.
دو گروه نوروزی محبوب در شبکه یک
امسال نام آشناترین گروه نوروزی؛ یعنی گروه «پایتخت» جایشان در شبهای عید خالی است. در حالی که برای نوروز امسال زمزمههایی مبنی بر ساخت «پایتخت ۷» شنیده میشد، ایجاد حواشی درباره دستمزد میلیاردی برخی عوامل و ممنوع التصویری دو بازیگر این سریال، باعث شد محسن تنابنده ساخت سری جدید این مجموعه را منتفی اعلام کند. در عین حال پایتختیها دست بهکار شدند تا بالاخره پرونده ناتمام «پایتخت 6» را کامل کنند و دو قسمت پایانی این سریال را برای نوروز 1400 آماده پخش کنند. البته زمان پخش این دو قسمت هنوز از سوی شبکه یک سینما قطعی نشده است. در نبود «پایتخت»، تیم نامآشنای «نون خ» فصل سوم این سریال را برای نوروز تدارک دیدهاند. سریالی که در دو فصل قبل با نمایش زیباییهای استان کرمانشاه و استان کردستان و ارائه تصویری متفاوت از فضای آپارتمانی سریالهای تلویزیونی و روایت صمیمی از داستان نورالدین خانزاده توفیق قابل توجهی در جلب نگاه مخاطبان داشت. بازیگران این فصل همان بازیگران دو فصل گذشته (سعید آقاخانی، سیروس میمنت، کاظم نوربخش، شقایق دهقان، علی صادقی و...) هستند و آنطور که سعیدآقاخانی کارگردان این مجموعه گفته امسال مخاطبان با تصاویر جدیدتری از مناطق کردنشین مهاباد و آذربایجان غربی روبهرو خواهند شد. از دیگر ویژگیهای این فصل حضور بازیگران با ماسک مقابل دوربین است. طبق داستان یکی از شخصیتها به کرونا مبتلا شده و بنابراین علاوه بر پرداختن به موضوع کرونا، بازیگران به جز صحنههایی که دیالوگ دارند با ماسک جلوی دوربین حاضر شدهاند. شبکه دو سیما سریال نوروزی خود را به سروش محمدزاده کارگردان جوان سینما، در مقام کارگردان سپرده است. سروش محمدزاده در کارنامه سینماییاش فیلم «چهارشنبه» را دارد و در همین ایام سریال «سیاوش» او از «نماوا» در حال پخش است. تهیهکنندگی «همبازی» را نوید محمودی بر عهده دارد که پیش از سریال «سایهبان» و «دلدار» را همراه با برادرش برای این شبکه ساخته بود. «همبازی» فضایی عاشقانه و ملودرام دارد و در آن دیبا زاهدی، کامران تفتی، حسین مهری، مریم مؤمن، آتیلا پسیانی، همایون ارشادی، علیرضا استادی و امیر کاظمی ایفای نقش کردهاند.
انتخاب شبکه 3 بر مدار حاشیه
در حالی که پیش از این از «بوتیمار» به کارگردانی علیرضا نجفزاده و تهیهکنندگی مهران مهام و حضور یوسف صیادی، حمید لولایی و مرجانه گلچین بهعنوان گزینه نوروزی شبکه 3 سیما نام برده میشد خبرگزاری مهر در گزارشی از احتمال پخش بخش دوم سریال «گاندو» خبر داده است. سریال «بوتیمار» کمدی اجتماعی با نگاه به مسائل روز است. مرجانه گلچین در گفتوگویی درباره داستان «بوتیمار» گفته که این سریال در مورد انسانهایی است که مثل بوتیمار زندگی میکنند، همیشه نگران داشتههایشان هستند که مبادا همین اندک داشته هم تمام شود و به همین خاطر از آن استفاده نمیکنند و در نهایت بهجایی میرسند که میبینند اصلاً زندگی نکردهاند. اما اگر خبر انتخاب عجیب شبکه 3 سیما برای نوروز یعنی «گاندو» درست باشد، این سریال با توجه به حاشیههای سیاسیاش نیاز چندانی به معرفی ندارد. بخش اول «گاندو» به کارگردانی جواد افشار تابستان سال 98 با بازی پیام دهکردی، داریوش فرهنگ، وحید رهبانی و... روی آنتن شبکه سه سیما رفت و دیالوگهای آن درباره برخی مسئولان دولتی با حواشی زیادی مواجه شد. داستان این سریال درباره بازداشت «مایکل هاشمیان» بر اساس شخصیت «جیسون رضاییان»، خبرنگار ایرانی-امریکایی واشنگتنپست بود. بخش دوم این سریال با عنوان «لوتی» با توجه بههمین حواشی چراغ خاموش و در سکوت خبری ساخته شده است. پیش از این در گمانهزنیهای رسانهای، ماجرای دستگیری روحالله زم و آمدنیوز بهعنوان دستمایه داستان این سریال مطرح شد، موضوعی که تهیهکننده سریال آن را نه تکذیب و نه تأیید کرد و اظهارنظر قطعی درباره سوژه را به مدیران شبکه سه سیما محول کرد. درباره سریال نوروزی شبکه 5 سیما نیز هنوز خبری رسمی منتشر نشده است اما زمزمههای قطعی از پخش دومین تجربه سریالسازی علی مسعودی در نوروز 1400 شنیده میشود. علی مسعودی نویسنده سریالهای «کوچه اقاقیا»، «سه در چهار»، «قرارگاه مسکونی» و... پیش از این سریال «آخر خط» را برای شبکه سه ساخت که توفیقی در جذب مخاطب نداشت. سریال تازه او «نوروز رنگی»، در بیست قسمت، داستان روزهای پایانی اسفند ماه یکی از سالهای دهه ۶۰ را روایت میکند که در عینِ طنز و سرگرمی، قرار است به سنتها و آداب ایرانی در شهر مشهد بپردازد. رابعه اسکوبی، جواد خواجوی، یوسف تیموری و علی مسعودی از جمله بازیگرانی هستند که در این مجموعه تلویزیونی ایفای نقش میکنند.
دو گروه نوروزی محبوب در شبکه یک
امسال نام آشناترین گروه نوروزی؛ یعنی گروه «پایتخت» جایشان در شبهای عید خالی است. در حالی که برای نوروز امسال زمزمههایی مبنی بر ساخت «پایتخت ۷» شنیده میشد، ایجاد حواشی درباره دستمزد میلیاردی برخی عوامل و ممنوع التصویری دو بازیگر این سریال، باعث شد محسن تنابنده ساخت سری جدید این مجموعه را منتفی اعلام کند. در عین حال پایتختیها دست بهکار شدند تا بالاخره پرونده ناتمام «پایتخت 6» را کامل کنند و دو قسمت پایانی این سریال را برای نوروز 1400 آماده پخش کنند. البته زمان پخش این دو قسمت هنوز از سوی شبکه یک سینما قطعی نشده است. در نبود «پایتخت»، تیم نامآشنای «نون خ» فصل سوم این سریال را برای نوروز تدارک دیدهاند. سریالی که در دو فصل قبل با نمایش زیباییهای استان کرمانشاه و استان کردستان و ارائه تصویری متفاوت از فضای آپارتمانی سریالهای تلویزیونی و روایت صمیمی از داستان نورالدین خانزاده توفیق قابل توجهی در جلب نگاه مخاطبان داشت. بازیگران این فصل همان بازیگران دو فصل گذشته (سعید آقاخانی، سیروس میمنت، کاظم نوربخش، شقایق دهقان، علی صادقی و...) هستند و آنطور که سعیدآقاخانی کارگردان این مجموعه گفته امسال مخاطبان با تصاویر جدیدتری از مناطق کردنشین مهاباد و آذربایجان غربی روبهرو خواهند شد. از دیگر ویژگیهای این فصل حضور بازیگران با ماسک مقابل دوربین است. طبق داستان یکی از شخصیتها به کرونا مبتلا شده و بنابراین علاوه بر پرداختن به موضوع کرونا، بازیگران به جز صحنههایی که دیالوگ دارند با ماسک جلوی دوربین حاضر شدهاند. شبکه دو سیما سریال نوروزی خود را به سروش محمدزاده کارگردان جوان سینما، در مقام کارگردان سپرده است. سروش محمدزاده در کارنامه سینماییاش فیلم «چهارشنبه» را دارد و در همین ایام سریال «سیاوش» او از «نماوا» در حال پخش است. تهیهکنندگی «همبازی» را نوید محمودی بر عهده دارد که پیش از سریال «سایهبان» و «دلدار» را همراه با برادرش برای این شبکه ساخته بود. «همبازی» فضایی عاشقانه و ملودرام دارد و در آن دیبا زاهدی، کامران تفتی، حسین مهری، مریم مؤمن، آتیلا پسیانی، همایون ارشادی، علیرضا استادی و امیر کاظمی ایفای نقش کردهاند.
انتخاب شبکه 3 بر مدار حاشیه
در حالی که پیش از این از «بوتیمار» به کارگردانی علیرضا نجفزاده و تهیهکنندگی مهران مهام و حضور یوسف صیادی، حمید لولایی و مرجانه گلچین بهعنوان گزینه نوروزی شبکه 3 سیما نام برده میشد خبرگزاری مهر در گزارشی از احتمال پخش بخش دوم سریال «گاندو» خبر داده است. سریال «بوتیمار» کمدی اجتماعی با نگاه به مسائل روز است. مرجانه گلچین در گفتوگویی درباره داستان «بوتیمار» گفته که این سریال در مورد انسانهایی است که مثل بوتیمار زندگی میکنند، همیشه نگران داشتههایشان هستند که مبادا همین اندک داشته هم تمام شود و به همین خاطر از آن استفاده نمیکنند و در نهایت بهجایی میرسند که میبینند اصلاً زندگی نکردهاند. اما اگر خبر انتخاب عجیب شبکه 3 سیما برای نوروز یعنی «گاندو» درست باشد، این سریال با توجه به حاشیههای سیاسیاش نیاز چندانی به معرفی ندارد. بخش اول «گاندو» به کارگردانی جواد افشار تابستان سال 98 با بازی پیام دهکردی، داریوش فرهنگ، وحید رهبانی و... روی آنتن شبکه سه سیما رفت و دیالوگهای آن درباره برخی مسئولان دولتی با حواشی زیادی مواجه شد. داستان این سریال درباره بازداشت «مایکل هاشمیان» بر اساس شخصیت «جیسون رضاییان»، خبرنگار ایرانی-امریکایی واشنگتنپست بود. بخش دوم این سریال با عنوان «لوتی» با توجه بههمین حواشی چراغ خاموش و در سکوت خبری ساخته شده است. پیش از این در گمانهزنیهای رسانهای، ماجرای دستگیری روحالله زم و آمدنیوز بهعنوان دستمایه داستان این سریال مطرح شد، موضوعی که تهیهکننده سریال آن را نه تکذیب و نه تأیید کرد و اظهارنظر قطعی درباره سوژه را به مدیران شبکه سه سیما محول کرد. درباره سریال نوروزی شبکه 5 سیما نیز هنوز خبری رسمی منتشر نشده است اما زمزمههای قطعی از پخش دومین تجربه سریالسازی علی مسعودی در نوروز 1400 شنیده میشود. علی مسعودی نویسنده سریالهای «کوچه اقاقیا»، «سه در چهار»، «قرارگاه مسکونی» و... پیش از این سریال «آخر خط» را برای شبکه سه ساخت که توفیقی در جذب مخاطب نداشت. سریال تازه او «نوروز رنگی»، در بیست قسمت، داستان روزهای پایانی اسفند ماه یکی از سالهای دهه ۶۰ را روایت میکند که در عینِ طنز و سرگرمی، قرار است به سنتها و آداب ایرانی در شهر مشهد بپردازد. رابعه اسکوبی، جواد خواجوی، یوسف تیموری و علی مسعودی از جمله بازیگرانی هستند که در این مجموعه تلویزیونی ایفای نقش میکنند.
راهی برای کاهش وابستگی 70 درصدی به واردات چوب
طرح تنفس 10 ساله جنگلهای هیرکانی فرصتی برای توسعه صنعت زراعت چوب
دکتر اسدالله تیموری یانسری
رئیس دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
برقراری تعادل میان توسعه و محیط زیست با مدیریت نظام بهرهبرداری از طبیعت که مبنای توسعه پایدار است، همواره بهعنوان تقاطع و محل تلاقی و منازعه جامعه، اقتصاد و محیط زیست بوده و خواهد بود. نگرش نوین در این راستا، بهرهمندی پایدار از منابع طبیعی، حفاظت محیط زیست و مصرف اقتصادی منابع تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر است ولی سؤال کلیدی این است این نقشه مسیر آینده، آیا کاهش کمی و کیفی تاریخی منابعی را که ما امروز وارث آن هستیم جبران خواهد کرد؟ کاهش تنوع زیستی، نابودی کاهش سطح جنگلها و مراتع، تشدید بیابانزایی، بحران آب و خاک، تغییر اقلیم، فزایندگی آلایندههای زیست محیطی، بهرهوری بیرویه و عدم برخورد علمی و بومشناسانه مبتنی بر دانش برای حل مسائلی اینچنینی از چالشهای پیش روی ماست.
امروزه برنامهریزی جنگل با نگاه مدیریت پایدار برای مدیریت منابع و اراضی جنگلی با نگاه اکولوژیکی به منظور دستیابی به زیست بومی با تولیدات و خدمات بهینه و همیشه زنده و پایدار که بتوانند نیازهای اجتماعی، اقتصادی، اکولوژیک و فرهنگی نسلهای فعلی و آینده را پاسخ دهد، انجام میشود و دیگر صرفاً تأمین چوب مدنظر نیست. در این میان، کاهش سطح جنگلهای طبیعی سبب توجه ویژه به جنگلکاری و زراعت چوب با هدف توسعه سطح جنگل و تولید چوب بهعنوان یک نیاز نوین شده است که برای پاسخگویی به این نیازهای متنوع بهرهمندی از فنون علمی و کارا اجتنابناپذیر است تا تولیدات و استمرار خدمات این زیستبومها در بلندمدت تضمین شود. جنگلکاری و زراعت چوب در کشور ما در مناطق فاقد پوشش، جنگلهای کم بازده و تخریب شده و همچنین زمینهای زراعی نامناسب برای کشت محصولات زراعی، سالهاست که انجام میشود اما مبتنی بر تجربیات شخصی، یا بدون ارزیابی توان اکولوژیک مناطق تحت کشت و اغلب با توجه به سن بهرهبرداری اقتصادی جنگلکاریها و زراعتهای انجام شده بود. در این راستا با بهرهمندی ظرفیت علمی پژوهشگران، دانش و فناوریهای بهروز و موجود انتظار میرود با توجه به کاهش سطح جنگلها، تغییرات آب و هوایی و مسائل اقتصادی و اجتماعی موجود در مناطق تحت کشت هدفگذاری، برنامهریزی و عملیات اجرایی با درنظر گرفتن معیارهای مختلف به طور همزمان و با استفاده از برنامهریزی آرمانی، مناسبترین ترکیب گونهای سازگار با زیستبوم و کشت شود.
استانهای شمالی بستر مناسب و مستعدی در زمینه تولید چوب و دارای جایگاه ویژهای در این صنعت هستند. قطعاً امروزه افزایش تولید و بهرهوری، ایجاد اشتغال و کاهش نرخ بیکاری، ایجاد فرصتهای شغلی متناسب بویژه برای دانش آموختگان دانشگاهی، در نهایت رونق اقتصادی و درآمد سرانه از مهمترین اهداف دولت و بخش خصوصی در فرایند توسعه که طرح زراعت چوب نیز در این راستا به شمار میرود،است. از طرفی امروزه اثرگذاری و اثربخشی اجتماعی دانشگاهها یکی از کلیدیترین چالشهای مدیریت دانشگاههای نسل نو است و نیاز به تغییر بنیادین در چشماندازها و مأموریتهای آن بیش از پیش احساس میشود. در چنین عصری تخصصی شدن، مأموریتگرایی و جامعهمحوری دانشگاهها به کارگیری خلاقیت، نوآوری و فناوری بهروز در تصمیمگیری، تغییر رویکردها، مأموریتهای دانشگاهی و ایجاد ارتباطی هدفدار، نظاممند و ساختاری با جامعه میتواند به اثربخشی اجتماعی و انسانی دانشگاهها کمک شایانی کند. با اعلام سال «جهش تولید» در سال 1399 از سوی رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی)، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری بهعنوان یک دانشگاه تخصصی، با توان مضاعفی در جهت تبدیل علم به فناوری، ارتباط بیشتر با صنایع مرتبط و سوق دادن پژوهشها به سمت پژوهشهای کاربردی و تقاضامحور گام برداشته است تا با رفع مشکلات استان و منطقه، گرهها و موانع تولید با توان علمی استادان و پژوهشگران دانشگاه برطرف گردد. این دانشگاه با قدمتی نزدیک به پنجاه سال در راستای اهداف خود در زمینه توسعه و ارتقای سطح کشاورزی و صنایع مرتبط استان تلاش جدی در بازنگری و بهبود ارتباط خود با جامعه و صنعت بر اساس تجارب موفقیتآمیز و شکست خورده داشته است. اعتقاد بر این است که این دانشگاه تخصصی در استانی با محوریت کشاورزی و منابع طبیعی میتواند بهعنوان دانشگاهی فعال و کنشگر از یک سو با فراهم آوردن نیروی انسانی کارآمد و کارآفرین مورد نیاز جامعه و از سوی دیگر با انجام پژوهشهای کاربردی و مورد تقاضای جامعه و صنعت ضمن حل مسائل و چالشهای فرارو، زمینهساز حرکتی نوین در کشاورزی دانشبنیان و پیشرو در آینده نزدیک و در جهت تحقق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت باشد. در چنین شرایطی است که میتوان بهرهوری بهینه از هزینههای انجام شده در پژوهشهای دانشگاهی را با نقشآفرینی دانشگاهها در جامعه گره زد. در همین راستا این دانشگاه با داشتن ظرفیت علمی و آزمایشگاهی به پیشنهاد استاندار محترم، مسئول شناسایی ظرفیتهای موجود در استان و ترویج طرح زراعت چوب شده است که به همت دانشگاهیان و مشارکت دستگاههای اجرایی بویژه دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی استان گامهای خوبی در این خصوص برداشته شده است. زراعت چوب و جنگلداری در مزرعه فرصتی برای افزایش عرضه بلندمدت چوب فراهم میکند و مزایای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی معنیداری برای کشور در بر خواهد داشت. آنچه اهمیت دارد گفتمانسازی در این باره و تشویق مشارکت همگانی در جنگلداری و زراعت چوب بیشتر است. امروزه فرصتی نو با اجرای طرح تنفس ١٠ساله جنگلهای هیرکانی شمال کشور برای بسیج همگانی برای چنین گفتمانی خلق شده است. عدم مدیریت علمی در امر کاشت، داشت و برداشت چوب از جنگلهای طبیعی و بهدنبال آن کیفیت نامطلوب چوب تولید داخل، قیمت تمام شده بالا، زمانبری فرایند تولید، جاری بودن روشهای کلاسیک و قدیمی برداشت، خشک کردن، پالایش، حمل و نقل، برش و الواربندی چوب سبب شده است تا متعاقب گسترش صنایع چوب و افزایش نیاز به فرآوردههای آن در زندگی امروزه، تأمین نیاز داخلی چوب امکانپذیر نباشد و با جهشی در واردات (59 درصد از نظر مقدار و 31 درصد از نظر ارزش) بویژه در شش ماهه اول سال 1399 نسبت به زمان مشابه سال گذشته همراه بوده به طوری که حدود۷۰ درصد چوب بازار کشور وارداتی است. خوشبختانه با توقف بهرهبرداری از جنگلهای کشور، توجه به زراعت چوب هم زمان حفاظت و صیانت از جنگلها امری اجتنابناپذیر است.
به هر حال، توسعه طرح زراعت چوب به حمایت کلیه مسئولان و متولیان امر نیازمند است.
نیم نگاه
عدم مدیریت علمی در امر کاشت، داشت و برداشت چوب از جنگل های طبیعی و به دنبال آن کیفیت نامطلوب چوب تولید داخل، قیمت تمام شده بالا، زمان بری فرایند تولید، جاری بودن روش های کلاسیک و قدیمی برداشت، خشک کردن، پالایش، حمل و نقل، برش و الواربندی چوب سبب شده است تا متعاقب گسترش صنایع چوب و افزایش نیاز به فرآورده های آن در زندگی امروزه، تأمین نیاز داخلی چوب امکان پذیر نباشد
رئیس دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
برقراری تعادل میان توسعه و محیط زیست با مدیریت نظام بهرهبرداری از طبیعت که مبنای توسعه پایدار است، همواره بهعنوان تقاطع و محل تلاقی و منازعه جامعه، اقتصاد و محیط زیست بوده و خواهد بود. نگرش نوین در این راستا، بهرهمندی پایدار از منابع طبیعی، حفاظت محیط زیست و مصرف اقتصادی منابع تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر است ولی سؤال کلیدی این است این نقشه مسیر آینده، آیا کاهش کمی و کیفی تاریخی منابعی را که ما امروز وارث آن هستیم جبران خواهد کرد؟ کاهش تنوع زیستی، نابودی کاهش سطح جنگلها و مراتع، تشدید بیابانزایی، بحران آب و خاک، تغییر اقلیم، فزایندگی آلایندههای زیست محیطی، بهرهوری بیرویه و عدم برخورد علمی و بومشناسانه مبتنی بر دانش برای حل مسائلی اینچنینی از چالشهای پیش روی ماست.
امروزه برنامهریزی جنگل با نگاه مدیریت پایدار برای مدیریت منابع و اراضی جنگلی با نگاه اکولوژیکی به منظور دستیابی به زیست بومی با تولیدات و خدمات بهینه و همیشه زنده و پایدار که بتوانند نیازهای اجتماعی، اقتصادی، اکولوژیک و فرهنگی نسلهای فعلی و آینده را پاسخ دهد، انجام میشود و دیگر صرفاً تأمین چوب مدنظر نیست. در این میان، کاهش سطح جنگلهای طبیعی سبب توجه ویژه به جنگلکاری و زراعت چوب با هدف توسعه سطح جنگل و تولید چوب بهعنوان یک نیاز نوین شده است که برای پاسخگویی به این نیازهای متنوع بهرهمندی از فنون علمی و کارا اجتنابناپذیر است تا تولیدات و استمرار خدمات این زیستبومها در بلندمدت تضمین شود. جنگلکاری و زراعت چوب در کشور ما در مناطق فاقد پوشش، جنگلهای کم بازده و تخریب شده و همچنین زمینهای زراعی نامناسب برای کشت محصولات زراعی، سالهاست که انجام میشود اما مبتنی بر تجربیات شخصی، یا بدون ارزیابی توان اکولوژیک مناطق تحت کشت و اغلب با توجه به سن بهرهبرداری اقتصادی جنگلکاریها و زراعتهای انجام شده بود. در این راستا با بهرهمندی ظرفیت علمی پژوهشگران، دانش و فناوریهای بهروز و موجود انتظار میرود با توجه به کاهش سطح جنگلها، تغییرات آب و هوایی و مسائل اقتصادی و اجتماعی موجود در مناطق تحت کشت هدفگذاری، برنامهریزی و عملیات اجرایی با درنظر گرفتن معیارهای مختلف به طور همزمان و با استفاده از برنامهریزی آرمانی، مناسبترین ترکیب گونهای سازگار با زیستبوم و کشت شود.
استانهای شمالی بستر مناسب و مستعدی در زمینه تولید چوب و دارای جایگاه ویژهای در این صنعت هستند. قطعاً امروزه افزایش تولید و بهرهوری، ایجاد اشتغال و کاهش نرخ بیکاری، ایجاد فرصتهای شغلی متناسب بویژه برای دانش آموختگان دانشگاهی، در نهایت رونق اقتصادی و درآمد سرانه از مهمترین اهداف دولت و بخش خصوصی در فرایند توسعه که طرح زراعت چوب نیز در این راستا به شمار میرود،است. از طرفی امروزه اثرگذاری و اثربخشی اجتماعی دانشگاهها یکی از کلیدیترین چالشهای مدیریت دانشگاههای نسل نو است و نیاز به تغییر بنیادین در چشماندازها و مأموریتهای آن بیش از پیش احساس میشود. در چنین عصری تخصصی شدن، مأموریتگرایی و جامعهمحوری دانشگاهها به کارگیری خلاقیت، نوآوری و فناوری بهروز در تصمیمگیری، تغییر رویکردها، مأموریتهای دانشگاهی و ایجاد ارتباطی هدفدار، نظاممند و ساختاری با جامعه میتواند به اثربخشی اجتماعی و انسانی دانشگاهها کمک شایانی کند. با اعلام سال «جهش تولید» در سال 1399 از سوی رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی)، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری بهعنوان یک دانشگاه تخصصی، با توان مضاعفی در جهت تبدیل علم به فناوری، ارتباط بیشتر با صنایع مرتبط و سوق دادن پژوهشها به سمت پژوهشهای کاربردی و تقاضامحور گام برداشته است تا با رفع مشکلات استان و منطقه، گرهها و موانع تولید با توان علمی استادان و پژوهشگران دانشگاه برطرف گردد. این دانشگاه با قدمتی نزدیک به پنجاه سال در راستای اهداف خود در زمینه توسعه و ارتقای سطح کشاورزی و صنایع مرتبط استان تلاش جدی در بازنگری و بهبود ارتباط خود با جامعه و صنعت بر اساس تجارب موفقیتآمیز و شکست خورده داشته است. اعتقاد بر این است که این دانشگاه تخصصی در استانی با محوریت کشاورزی و منابع طبیعی میتواند بهعنوان دانشگاهی فعال و کنشگر از یک سو با فراهم آوردن نیروی انسانی کارآمد و کارآفرین مورد نیاز جامعه و از سوی دیگر با انجام پژوهشهای کاربردی و مورد تقاضای جامعه و صنعت ضمن حل مسائل و چالشهای فرارو، زمینهساز حرکتی نوین در کشاورزی دانشبنیان و پیشرو در آینده نزدیک و در جهت تحقق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت باشد. در چنین شرایطی است که میتوان بهرهوری بهینه از هزینههای انجام شده در پژوهشهای دانشگاهی را با نقشآفرینی دانشگاهها در جامعه گره زد. در همین راستا این دانشگاه با داشتن ظرفیت علمی و آزمایشگاهی به پیشنهاد استاندار محترم، مسئول شناسایی ظرفیتهای موجود در استان و ترویج طرح زراعت چوب شده است که به همت دانشگاهیان و مشارکت دستگاههای اجرایی بویژه دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی استان گامهای خوبی در این خصوص برداشته شده است. زراعت چوب و جنگلداری در مزرعه فرصتی برای افزایش عرضه بلندمدت چوب فراهم میکند و مزایای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی معنیداری برای کشور در بر خواهد داشت. آنچه اهمیت دارد گفتمانسازی در این باره و تشویق مشارکت همگانی در جنگلداری و زراعت چوب بیشتر است. امروزه فرصتی نو با اجرای طرح تنفس ١٠ساله جنگلهای هیرکانی شمال کشور برای بسیج همگانی برای چنین گفتمانی خلق شده است. عدم مدیریت علمی در امر کاشت، داشت و برداشت چوب از جنگلهای طبیعی و بهدنبال آن کیفیت نامطلوب چوب تولید داخل، قیمت تمام شده بالا، زمانبری فرایند تولید، جاری بودن روشهای کلاسیک و قدیمی برداشت، خشک کردن، پالایش، حمل و نقل، برش و الواربندی چوب سبب شده است تا متعاقب گسترش صنایع چوب و افزایش نیاز به فرآوردههای آن در زندگی امروزه، تأمین نیاز داخلی چوب امکانپذیر نباشد و با جهشی در واردات (59 درصد از نظر مقدار و 31 درصد از نظر ارزش) بویژه در شش ماهه اول سال 1399 نسبت به زمان مشابه سال گذشته همراه بوده به طوری که حدود۷۰ درصد چوب بازار کشور وارداتی است. خوشبختانه با توقف بهرهبرداری از جنگلهای کشور، توجه به زراعت چوب هم زمان حفاظت و صیانت از جنگلها امری اجتنابناپذیر است.
به هر حال، توسعه طرح زراعت چوب به حمایت کلیه مسئولان و متولیان امر نیازمند است.
نیم نگاه
عدم مدیریت علمی در امر کاشت، داشت و برداشت چوب از جنگل های طبیعی و به دنبال آن کیفیت نامطلوب چوب تولید داخل، قیمت تمام شده بالا، زمان بری فرایند تولید، جاری بودن روش های کلاسیک و قدیمی برداشت، خشک کردن، پالایش، حمل و نقل، برش و الواربندی چوب سبب شده است تا متعاقب گسترش صنایع چوب و افزایش نیاز به فرآورده های آن در زندگی امروزه، تأمین نیاز داخلی چوب امکان پذیر نباشد
پرهیز از اظهار نظر سیاسی
آلبرت بغزیان
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
هر نوع اظهار نظری درباره ماهیت FATF مستلزم این است که ابتدا ماهیت آن برای ما روشن شود. این موضوع بعد از اینکه بحث قوانین مقابله با پولشویی مطرح شد بویژه بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر ممکن است منابع مالی برای بخشهای تروریستی هم جابهجا شود. این مسائل موجب شد که گروهی بهنام اف ای تی اف تشکیل شود که کشورهای عضو با قوانین و مقررات بینالمللی منابع مالی خودشان را شفافسازی کنند. چیزی مانند شبکه شتاب بانکی که بانک مرکزی بر نقل و انتقالات نظارت میکند. اف ای تی اف هم معاملات مشکوک و معاملههایی که مقصد آن مشخص نیست یا اینکه مقصد آن برای گروههای خاص نامعلوم و مجرمانه است و همچنین پولهایی که مبدأ آن مشخص نباشد را مدیریت و رصد میکند. آن چه کشور ایران را مجبور میکند که به اف ای تی اف بپیوندد همچون بانکی است که از روبهرو شدن با شبکه شتاب عقب بیفتد. یعنی خدمات را از دست میدهد و به علاوه اینکه ممکن است کل عملکرد آن نهاد زیر سؤال برود. کشورهایی که عضو اف ای تی اف میشوند و قوانین آن را میپذیرند ممکن است از طرف سازمانهای بینالمللی دنیا مورد اتهام قرار گیرند و معاملات مشکوکی را برخی از کشورها با آنها انجام دهند که این معاملات مشکوک شامل قاچاق، دور زدن ممنوعیتها و اقدامهای تروریستی میشود. یعنی منابع مالی آن جابهجا میشود. به همین منظور این موضوع از نظر جهانی اجتنابناپذیر است و ما نمیگوییم اجباری است. ممکن است کشوری بدون عضو شدن با کشورهایی که اف ای تی اف را دور میزنند معامله کنند. در کل این مسأله به گونهای زیر سؤال رفتن سیستم بانکی است. بانکهای خارجی که میخواهند در کشور دیگری سرمایهگذاری کنند ابتدا این موضوع را رصد میکنند که آیا آن کشور عضو اف ای تی اف هست یا نه و آیا این سرمایهگذاری اعتبار جهانی آن را از بین میبرد یا نه. چرا که در غیر این صورت آن سرمایهگذار احتمال متهم شدن و جریمهشدن از طریق قوانین بینالمللی را دارد. به همین خاطر طرف کشورهای عضو هم، آن کشوری که عضو نیست را طرد میکنند و آن کشور امکانات مالی را از دست میدهد. این اتفاق از نظر اقتصادی مسألهای است که اقتصاد دانهای آنها نظرشان بر این است که عضویت در سازمانهای جهانی به گونهای باشد که از تجارت کالا و انتقال منابع مالی بر اساس قانون باشد. مسأله عضویت در (سازمان تجارت جهانی)wto اجتنابناپذیر است اما بسیاری از کشورها هم عضو آن نشدند و کارشان را هم انجام میدهند. به همین دلیل نباید درباره این موضوع اظهار نظر سیاسی کرد. چرا که اف ای تی اف یکسری شرایط را تحمیل میکند که از نظر مسئولان ارشد و نظام، مصلحتی در آن نیست که ما عضویت اف ای تی اف را بپذیریم. مانند لیستی از گروههای جهانی که آنها را در لیست تروریست قرار میدهند و ما آن را قبول نداریم. و بحث دیگر هم شفافسازی معاملاتی است که انجام میشود که دسترسی آنها به سیستم بانکی کشور میتواند به ایجاد یکسری بهانه و موقعیتی بینجامد که بتوانند ایران را بیشتر تحریم کنند. من در این مورد از نظر سیاسی هیچ اظهار نظری ندارم و آن چه که مصلحت کشور باشد را قبول دارم اما از نظر اقتصادی این عضویت یک امر اجتنابناپذیر است که هزینه را هم بهدنبال دارد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
هر نوع اظهار نظری درباره ماهیت FATF مستلزم این است که ابتدا ماهیت آن برای ما روشن شود. این موضوع بعد از اینکه بحث قوانین مقابله با پولشویی مطرح شد بویژه بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر ممکن است منابع مالی برای بخشهای تروریستی هم جابهجا شود. این مسائل موجب شد که گروهی بهنام اف ای تی اف تشکیل شود که کشورهای عضو با قوانین و مقررات بینالمللی منابع مالی خودشان را شفافسازی کنند. چیزی مانند شبکه شتاب بانکی که بانک مرکزی بر نقل و انتقالات نظارت میکند. اف ای تی اف هم معاملات مشکوک و معاملههایی که مقصد آن مشخص نیست یا اینکه مقصد آن برای گروههای خاص نامعلوم و مجرمانه است و همچنین پولهایی که مبدأ آن مشخص نباشد را مدیریت و رصد میکند. آن چه کشور ایران را مجبور میکند که به اف ای تی اف بپیوندد همچون بانکی است که از روبهرو شدن با شبکه شتاب عقب بیفتد. یعنی خدمات را از دست میدهد و به علاوه اینکه ممکن است کل عملکرد آن نهاد زیر سؤال برود. کشورهایی که عضو اف ای تی اف میشوند و قوانین آن را میپذیرند ممکن است از طرف سازمانهای بینالمللی دنیا مورد اتهام قرار گیرند و معاملات مشکوکی را برخی از کشورها با آنها انجام دهند که این معاملات مشکوک شامل قاچاق، دور زدن ممنوعیتها و اقدامهای تروریستی میشود. یعنی منابع مالی آن جابهجا میشود. به همین منظور این موضوع از نظر جهانی اجتنابناپذیر است و ما نمیگوییم اجباری است. ممکن است کشوری بدون عضو شدن با کشورهایی که اف ای تی اف را دور میزنند معامله کنند. در کل این مسأله به گونهای زیر سؤال رفتن سیستم بانکی است. بانکهای خارجی که میخواهند در کشور دیگری سرمایهگذاری کنند ابتدا این موضوع را رصد میکنند که آیا آن کشور عضو اف ای تی اف هست یا نه و آیا این سرمایهگذاری اعتبار جهانی آن را از بین میبرد یا نه. چرا که در غیر این صورت آن سرمایهگذار احتمال متهم شدن و جریمهشدن از طریق قوانین بینالمللی را دارد. به همین خاطر طرف کشورهای عضو هم، آن کشوری که عضو نیست را طرد میکنند و آن کشور امکانات مالی را از دست میدهد. این اتفاق از نظر اقتصادی مسألهای است که اقتصاد دانهای آنها نظرشان بر این است که عضویت در سازمانهای جهانی به گونهای باشد که از تجارت کالا و انتقال منابع مالی بر اساس قانون باشد. مسأله عضویت در (سازمان تجارت جهانی)wto اجتنابناپذیر است اما بسیاری از کشورها هم عضو آن نشدند و کارشان را هم انجام میدهند. به همین دلیل نباید درباره این موضوع اظهار نظر سیاسی کرد. چرا که اف ای تی اف یکسری شرایط را تحمیل میکند که از نظر مسئولان ارشد و نظام، مصلحتی در آن نیست که ما عضویت اف ای تی اف را بپذیریم. مانند لیستی از گروههای جهانی که آنها را در لیست تروریست قرار میدهند و ما آن را قبول نداریم. و بحث دیگر هم شفافسازی معاملاتی است که انجام میشود که دسترسی آنها به سیستم بانکی کشور میتواند به ایجاد یکسری بهانه و موقعیتی بینجامد که بتوانند ایران را بیشتر تحریم کنند. من در این مورد از نظر سیاسی هیچ اظهار نظری ندارم و آن چه که مصلحت کشور باشد را قبول دارم اما از نظر اقتصادی این عضویت یک امر اجتنابناپذیر است که هزینه را هم بهدنبال دارد.
همیاری آگاهانه همکاری آزادانه
دکتر پرویز پیران
جامعهشناس و استاد دانشگاه
«مشارکت» امری ارادی است که در حیطه «قدرت» رخ میدهد. واگذاری بخشی از قدرت به مردم به منظور مشارکت اجتماعی و ایجاد حس تعلق در آنان، شاهکلید مفهوم مشارکت است. «همکاری» انواعی دارد که نمیشود از همه آنها تعبیر به «مشارکت» کرد. ما با فشارهای مختلفی در زندگی اجتماعی روبهرو هستیم که از دل همه آنها، مشارکت بیرون نمیآید؛ چرا که مشارکت، ویژگیهایی دارد که آن را از انواع دیگر همکاری متمایز میکند؛ نخست اینکه، هر مشارکتی باید «هدفمند» باشد. دوم، مشارکت باید «آگاهانه» باشد. سوم، ورود به عرصه مشارکت و خروج از آن باید «آزادانه» باشد و تحریم و تبعات منفی مانند تنبیه و توهین برای اشخاص در پی نداشته باشد. شخص باید در تمام مراحل مشارکت از جمله تصمیمگیریها نقش داشته باشد و بتواند آزادانه اظهارنظر کند و شیوههای نوآورانه و بهتری پیشنهاد دهد و همانگونه که «حقوق» و «قدرت» دارد، «وظیفه» و «مسئولیت» نیز داشته باشد.
در سال 1363 تحقیقی را با بیش از 300 نمونه مشارکتی انجام دادیم. منابع تاریخی را تحلیل محتوا کردیم و به 5 «نظریه برپایه» (grounded theory) رسیدیم. «نظریههای برپایه» نظریههایی هستند که بدون خواست محققان، از جمعشدن دادهها، جلوهگری میکنند. با بررسی این پنج «نظریه برپایه» به دادههایی رسیدیم که نظریههایی از آن بهدست آمد؛ از جمله آنها نظریه «امتناع گریزناپذیر جامعه ایران از مشارکت» به معنای فنی و تخصصی آن بود. در واقع مردم همکاریهایی میکردند اما نام آنها را نمیشد مشارکت گذاشت؛ برای مثال در مراسم عروسی و عزا و در ساخت مسجد و مدرسه مردم در کنار هم بودند و همکاری میکردند؛ اما این نوع همکاریها از جنس مشارکت نبودند؛ و این نوع همکاریها را خونمحور، تباری، قوم و قبیلهای و حداکثر محلهای و روستایی نامیدیم.
این قسم همکاریها، دارای دو ویژگی بود؛ نخست اینکه، نوعی سازمانشکنی ضدمشارکتی در آنها وجود داشت؛ همه میخواستند بگویند هیچکس کار نمیکند، به جز من! از اینرو «خودمحوری» و «رقابت مخرب» در این نوع از همکاریها به چشم میخورد که حتی از ژستها و زبان بدن هم میشد به آن پی برد و ما در آن تحقیقات، همه این جزئیات را ثبت کردیم.
دیگر ویژگی این نوع همکاریها «فرمانبری» بود؛ یعنی مردم، حق دخالت و اظهارنظر و نقد نداشتند. مشکل دیگرِ این نوع همکاریها «تحریم» بود. بهطور مثال اگر کسی اعلام میکرد که میتواند 100 هزار تومان برای ساخت مدرسه کمک کند و
90 هزار تومان کمک میکرد، تحریم و کنار گذاشته میشد.
نوع دیگری از همکاریها مثل کارهای روستایی و زراعی، از سر ناچاری و اجبار، دستهجمعی بود. البته این نوع همکاریها هم به سبب تغییرِ سبک زندگی در جوامعِ روستایی، بتدریج کم شد. در واقع، اینها هیچکدام «مشارکت» نبودند.
اما اینکه چرا در برخی جوامع «مشارکت اجتماعی» بدل به یک حلقه مفقوده میشود در مقام پاسخ میتوان گفت مشارکت به معنای تخصصی، فقط با «انتقال قدرت» انجام میشود؛ یعنی باید بخشی از قدرت را به شهر، به محله و به مردم واگذار کرد؛ وقتی قدرت کافی به مردم واگذار میشود، در مقابل میتوان مشارکت را از سوی آنان دید. به این اعتبار میتوان گفت، در جوامع استبدادی است که مشارکت اجتماعی کمرنگ میشود؛ چرا که حاکمیت همه چیز را تحت سیطره خود میگیرد. انسانها در چنین جوامعی بیشتر در تاریخ زندگیشان سرکوب و تحقیر میشوند و کمتر دیده میشوند و مورد توجه قرار میگیرند؛ در حالی که حکومتها باید بدانند که نهادهای شهروندی مردمی باید بخشی از امور را پیش ببرند؛ و پروژههای شهروندی، اغلب پروژههای مشخصی هستند که از منافع شهروندی مثل تمیز بودن محله و... برمیآیند. این نهادها همچنین باید غیرسیاسی باشند؛ چرا که در هر محلهای ممکن است مردم از هر دستی سکونت داشته باشند و با سیاسی شدن این نهادها، مردم اختلاف پیدا میکنند و تجزیه میشوند.
از طرق مختلف میتوان میزان مشارکت را بالا برد؛ با احساس تعلق، با حقوق شهروندی، با دیده شدن و احساس مفید بودن و حس ارزشمندی است که میتوان میزان مشارکت در جوامع را ارتقا داد.
در چنین بستری است که شهروند درمییابد به موازات این حقوق، دارای وظیفه است و در کنار قدرتی که به او داده میشود، دارای مسئولیت است؛ برای مثال در «شورایاریهایی» که طراحی کرده بودم، 33 گروه کار محلهای تعریف شده بود از جمله زنان خانهدار، زنان شاغل، پدربزرگ و مادربزرگها و... که قرار بود گروههای کار محلهای «شورایاری» را انتخاب کنند و در کنار آن، صندوقی هم برای همیاریها و کمکهای محلهای داشته باشند و اینچنین مردم امور محله خود را بهدست بگیرند و محله را، خود، اداره کنند و اهل محل در همه گروههای سنی در آن حضور داشته باشند؛ حتی در این طرح برای پدربزرگ و مادربزرگها هم نقشهایی تعریف شده بود که یکی از آنها این بود که از بچهها نگهداری کنند و تجربه زیسته خود را به بچهها منتقل کنند؛ به این ترتیب هم کودکان میتوانستند در رویارویی با شرایط مختلف بهتر ظاهر شوند و هم سالمندان حس رضایتمندی و مفید بودن را تجربه میکردند؛ اما گروههای کار محلهای و صندوق همیاری محلهای از طرح پیشنهادی من
حذف شد.
واقعیت این است که مردم وقتی احساس قدرت و تعلق داشته باشند، حس نوآوری و احساس مسئولیت هم در آنان افزایش مییابد؛ چرا که میبینند جایگاهی در جامعه دارند و دیده میشوند؛ از این رو، احساس آرامش میکنند و از هیچ مشارکتی و حتی ایثار دریغ نمیکنند و اینچنین است که سطح مشارکت در یک جامعه میتواند ارتقا یابد. مشارکت اجتماعی رابطه معکوسی با فساد دارد. واضح است که وقتی سطح مشارکت در یک جامعه بالا میرود به همان میزان از فساد هم کاسته میشود و به تبع مردم علاقه بیشتری به جامعه، شهر و محله خود پیدا میکنند. ما در طرح «شهردار مدرسه» چنین تجربهای را داشتیم.
نیمنگاه
«مشارکت» امری ارادی است که در حیطه «قدرت» رخ میدهد. واگذاری بخشی از قدرت به مردم به منظور مشارکت اجتماعی و ایجاد احساس تعلق در آنان، شاهکلید مفهوم مشارکت است.
«همکاری» انواعی دارد که نمیشود از همه آنها تعبیر به «مشارکت» کرد؛ چرا که مشارکت چند ویژگی اساسی دارد؛ اول اینکه «هدفمند» باشد. دوم، باید «آگاهانه» باشد و سوم اینکه ورود به عرصه مشارکت و خروج از آن باید «آزادانه»
باشد.
شخص باید در تمام مراحل مشارکت از جمله تصمیمگیریها نقش داشته باشد و همانگونه که «حقوق» و «قدرت» دارد، «وظیفه» و «مسئولیت» نیز داشته باشد.
مشارکت اجتماعی رابطه معکوسی با فساد دارد. واضح است که وقتی سطح مشارکت در یک جامعه بالا میرود به همان میزان از فساد هم کاسته میشود و به تبع، مردم علاقه بیشتری به جامعه، شهر و محله خود پیدا میکنند.
جامعهشناس و استاد دانشگاه
«مشارکت» امری ارادی است که در حیطه «قدرت» رخ میدهد. واگذاری بخشی از قدرت به مردم به منظور مشارکت اجتماعی و ایجاد حس تعلق در آنان، شاهکلید مفهوم مشارکت است. «همکاری» انواعی دارد که نمیشود از همه آنها تعبیر به «مشارکت» کرد. ما با فشارهای مختلفی در زندگی اجتماعی روبهرو هستیم که از دل همه آنها، مشارکت بیرون نمیآید؛ چرا که مشارکت، ویژگیهایی دارد که آن را از انواع دیگر همکاری متمایز میکند؛ نخست اینکه، هر مشارکتی باید «هدفمند» باشد. دوم، مشارکت باید «آگاهانه» باشد. سوم، ورود به عرصه مشارکت و خروج از آن باید «آزادانه» باشد و تحریم و تبعات منفی مانند تنبیه و توهین برای اشخاص در پی نداشته باشد. شخص باید در تمام مراحل مشارکت از جمله تصمیمگیریها نقش داشته باشد و بتواند آزادانه اظهارنظر کند و شیوههای نوآورانه و بهتری پیشنهاد دهد و همانگونه که «حقوق» و «قدرت» دارد، «وظیفه» و «مسئولیت» نیز داشته باشد.
در سال 1363 تحقیقی را با بیش از 300 نمونه مشارکتی انجام دادیم. منابع تاریخی را تحلیل محتوا کردیم و به 5 «نظریه برپایه» (grounded theory) رسیدیم. «نظریههای برپایه» نظریههایی هستند که بدون خواست محققان، از جمعشدن دادهها، جلوهگری میکنند. با بررسی این پنج «نظریه برپایه» به دادههایی رسیدیم که نظریههایی از آن بهدست آمد؛ از جمله آنها نظریه «امتناع گریزناپذیر جامعه ایران از مشارکت» به معنای فنی و تخصصی آن بود. در واقع مردم همکاریهایی میکردند اما نام آنها را نمیشد مشارکت گذاشت؛ برای مثال در مراسم عروسی و عزا و در ساخت مسجد و مدرسه مردم در کنار هم بودند و همکاری میکردند؛ اما این نوع همکاریها از جنس مشارکت نبودند؛ و این نوع همکاریها را خونمحور، تباری، قوم و قبیلهای و حداکثر محلهای و روستایی نامیدیم.
این قسم همکاریها، دارای دو ویژگی بود؛ نخست اینکه، نوعی سازمانشکنی ضدمشارکتی در آنها وجود داشت؛ همه میخواستند بگویند هیچکس کار نمیکند، به جز من! از اینرو «خودمحوری» و «رقابت مخرب» در این نوع از همکاریها به چشم میخورد که حتی از ژستها و زبان بدن هم میشد به آن پی برد و ما در آن تحقیقات، همه این جزئیات را ثبت کردیم.
دیگر ویژگی این نوع همکاریها «فرمانبری» بود؛ یعنی مردم، حق دخالت و اظهارنظر و نقد نداشتند. مشکل دیگرِ این نوع همکاریها «تحریم» بود. بهطور مثال اگر کسی اعلام میکرد که میتواند 100 هزار تومان برای ساخت مدرسه کمک کند و
90 هزار تومان کمک میکرد، تحریم و کنار گذاشته میشد.
نوع دیگری از همکاریها مثل کارهای روستایی و زراعی، از سر ناچاری و اجبار، دستهجمعی بود. البته این نوع همکاریها هم به سبب تغییرِ سبک زندگی در جوامعِ روستایی، بتدریج کم شد. در واقع، اینها هیچکدام «مشارکت» نبودند.
اما اینکه چرا در برخی جوامع «مشارکت اجتماعی» بدل به یک حلقه مفقوده میشود در مقام پاسخ میتوان گفت مشارکت به معنای تخصصی، فقط با «انتقال قدرت» انجام میشود؛ یعنی باید بخشی از قدرت را به شهر، به محله و به مردم واگذار کرد؛ وقتی قدرت کافی به مردم واگذار میشود، در مقابل میتوان مشارکت را از سوی آنان دید. به این اعتبار میتوان گفت، در جوامع استبدادی است که مشارکت اجتماعی کمرنگ میشود؛ چرا که حاکمیت همه چیز را تحت سیطره خود میگیرد. انسانها در چنین جوامعی بیشتر در تاریخ زندگیشان سرکوب و تحقیر میشوند و کمتر دیده میشوند و مورد توجه قرار میگیرند؛ در حالی که حکومتها باید بدانند که نهادهای شهروندی مردمی باید بخشی از امور را پیش ببرند؛ و پروژههای شهروندی، اغلب پروژههای مشخصی هستند که از منافع شهروندی مثل تمیز بودن محله و... برمیآیند. این نهادها همچنین باید غیرسیاسی باشند؛ چرا که در هر محلهای ممکن است مردم از هر دستی سکونت داشته باشند و با سیاسی شدن این نهادها، مردم اختلاف پیدا میکنند و تجزیه میشوند.
از طرق مختلف میتوان میزان مشارکت را بالا برد؛ با احساس تعلق، با حقوق شهروندی، با دیده شدن و احساس مفید بودن و حس ارزشمندی است که میتوان میزان مشارکت در جوامع را ارتقا داد.
در چنین بستری است که شهروند درمییابد به موازات این حقوق، دارای وظیفه است و در کنار قدرتی که به او داده میشود، دارای مسئولیت است؛ برای مثال در «شورایاریهایی» که طراحی کرده بودم، 33 گروه کار محلهای تعریف شده بود از جمله زنان خانهدار، زنان شاغل، پدربزرگ و مادربزرگها و... که قرار بود گروههای کار محلهای «شورایاری» را انتخاب کنند و در کنار آن، صندوقی هم برای همیاریها و کمکهای محلهای داشته باشند و اینچنین مردم امور محله خود را بهدست بگیرند و محله را، خود، اداره کنند و اهل محل در همه گروههای سنی در آن حضور داشته باشند؛ حتی در این طرح برای پدربزرگ و مادربزرگها هم نقشهایی تعریف شده بود که یکی از آنها این بود که از بچهها نگهداری کنند و تجربه زیسته خود را به بچهها منتقل کنند؛ به این ترتیب هم کودکان میتوانستند در رویارویی با شرایط مختلف بهتر ظاهر شوند و هم سالمندان حس رضایتمندی و مفید بودن را تجربه میکردند؛ اما گروههای کار محلهای و صندوق همیاری محلهای از طرح پیشنهادی من
حذف شد.
واقعیت این است که مردم وقتی احساس قدرت و تعلق داشته باشند، حس نوآوری و احساس مسئولیت هم در آنان افزایش مییابد؛ چرا که میبینند جایگاهی در جامعه دارند و دیده میشوند؛ از این رو، احساس آرامش میکنند و از هیچ مشارکتی و حتی ایثار دریغ نمیکنند و اینچنین است که سطح مشارکت در یک جامعه میتواند ارتقا یابد. مشارکت اجتماعی رابطه معکوسی با فساد دارد. واضح است که وقتی سطح مشارکت در یک جامعه بالا میرود به همان میزان از فساد هم کاسته میشود و به تبع مردم علاقه بیشتری به جامعه، شهر و محله خود پیدا میکنند. ما در طرح «شهردار مدرسه» چنین تجربهای را داشتیم.
نیمنگاه
«مشارکت» امری ارادی است که در حیطه «قدرت» رخ میدهد. واگذاری بخشی از قدرت به مردم به منظور مشارکت اجتماعی و ایجاد احساس تعلق در آنان، شاهکلید مفهوم مشارکت است.
«همکاری» انواعی دارد که نمیشود از همه آنها تعبیر به «مشارکت» کرد؛ چرا که مشارکت چند ویژگی اساسی دارد؛ اول اینکه «هدفمند» باشد. دوم، باید «آگاهانه» باشد و سوم اینکه ورود به عرصه مشارکت و خروج از آن باید «آزادانه»
باشد.
شخص باید در تمام مراحل مشارکت از جمله تصمیمگیریها نقش داشته باشد و همانگونه که «حقوق» و «قدرت» دارد، «وظیفه» و «مسئولیت» نیز داشته باشد.
مشارکت اجتماعی رابطه معکوسی با فساد دارد. واضح است که وقتی سطح مشارکت در یک جامعه بالا میرود به همان میزان از فساد هم کاسته میشود و به تبع، مردم علاقه بیشتری به جامعه، شهر و محله خود پیدا میکنند.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
نظارت بر فروشگاه های زنجیره ای/ آقای مکتومی از آبادان: از مسئولان محترم درخواست می نمایم، ضروری است تا نظارت بیشتری برفروشگاه های زنجیره ای داشته باشند تا از تکرار تخلفات جلوگیری شود. چون بعضی از قیمت ها کاذب است.
افزایش قیمت ویزیت پزشکان متخصص/ مهدی نریمانی: تعرفه پزشکی را امسال 2 بار افزایش دادند. یک بار بعد از عید 55 هزارتومان را 65 هزارتومان کردند و اخیراً هم 80 هزارتومان شده. ضمن اینکه پزشکان متخصص هم از تحت پوشش بیمه خارج شدهاند و این موضوع باعث فشار مالی بیش از حد به قشر کمدرآمد است. این پول ویزیت برابر با 8 ساعت کار یک کارگر میباشد. لطفاً رسیدگی شود.
بستن چهارراه بابا میدان شهرستان رستمآباد: آقای معصومی از رستمآباد فارس: چرا مسئولان محترم، چهارراه بابا میدان شهرستان رستمآباد در استان فارس به گچساران را بستهاند؟ علت چیست؟
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
نظارت بر فروشگاه های زنجیره ای/ آقای مکتومی از آبادان: از مسئولان محترم درخواست می نمایم، ضروری است تا نظارت بیشتری برفروشگاه های زنجیره ای داشته باشند تا از تکرار تخلفات جلوگیری شود. چون بعضی از قیمت ها کاذب است.
افزایش قیمت ویزیت پزشکان متخصص/ مهدی نریمانی: تعرفه پزشکی را امسال 2 بار افزایش دادند. یک بار بعد از عید 55 هزارتومان را 65 هزارتومان کردند و اخیراً هم 80 هزارتومان شده. ضمن اینکه پزشکان متخصص هم از تحت پوشش بیمه خارج شدهاند و این موضوع باعث فشار مالی بیش از حد به قشر کمدرآمد است. این پول ویزیت برابر با 8 ساعت کار یک کارگر میباشد. لطفاً رسیدگی شود.
بستن چهارراه بابا میدان شهرستان رستمآباد: آقای معصومی از رستمآباد فارس: چرا مسئولان محترم، چهارراه بابا میدان شهرستان رستمآباد در استان فارس به گچساران را بستهاند؟ علت چیست؟
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
قیمت فعلی ارز با واقعیت اقتصاد سازگار نیست و رو به کاهش خواهد بود
-
هشدار مکتوب ایران به آژانس
-
نخبگان برای کشور افق گشایی کنند
-
فوتبال رئیس دار شد
-
امر اجتنابناپذیر پیوستن به اف ای تی اف
-
صبوریم، سنگ نیستیم
-
3 تا 6 میلیون تومان هزینه ماهانه نگهداری هر سالمند!
-
درگذشت یک روزنامهنگار بر اثر کرونا
-
دست پر شبکه یک سیما و انتخاب عجیب شبکه 3
-
طرح تنفس 10 ساله جنگلهای هیرکانی فرصتی برای توسعه صنعت زراعت چوب
-
پرهیز از اظهار نظر سیاسی
-
همیاری آگاهانه همکاری آزادانه
-
سلام ایران
اخبارایران آنلاین